خلاقیتکده شریف

ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت
  • خلاقیتکده شریف

    ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت

مشخصات بلاگ
خلاقیتکده شریف

وبلاگ خلاقیتکده شریف که متعلق به سایت خلاقیتکده شریف می باشد به طور روزانه به انتشار اخبار مربوط به خلاقیتکده و همچنین مقالات علمی در مورد تکنیک های پرورش خلاقیت و ... می پردازد.
ما را در اینستاگرام و آپارات نیز دنبال کنید.

طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان (3)

بخش سوم از سلسله مقالات افزایش اشتیاق و انگیزه در کودکان

لینک قسمت اول 

لینک قسمت دوم 

انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی مانند پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد. آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی این است که کودکان به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شوند. این مقاله نیز در ادامه مقالات قبلی به ارائه راهکارهایی برای پرورش و ایجاد انگیزه و اشتیاق در کودکان می ­پردازد.

 

1)       کودک توانایی حل مسئله را به شکلی خلاق در خود دارد، به برانگیخته­ شدن آن کمک کنید.

کارهای سخت و دشوار می­توانند به منزله چالش­های اشتیاق­ آور دیده شوند. به کودک کمک کنید نسبت به آنها همین دیدگاه را داشته باشد نه آینکه آنها را موانعی نفس­گیر و خسته­ کننده بداند. راهنمایی­های زیر در این مورد بسیار سودمند می­باشند:

الف) فهرستی از مشکلاتی که نیاز به راه­ حل دارند، تهیه کنید.

ب) یکی از مشکلات ذکر شده در آن را انتخاب کنید. می­توانید به بقیه مشکلات بعداً رسیدگی کنید. به او کمک کنید فقط روی یک چیز تمرکز کند.

ج) همفکری برای یافتن راه ­حل­ها. از او بخواهید برای حل مشکل تا جایی که به فکرش می­رسد، نظر دهد. کمکش کنید که همه چیز را در یک فهرست بنویسید؛ مهم نیست اگر راه­ حل­هایش ساده­ لوحانه باشد.

د) یکی از راه­ حل­ها را انتخاب و آن را امتحان کنید.

اگر او با مشکلات بیشتری مواجه شد، سوالاتی بپرسید که به پیدا­کردن را­ه ­حل کمک می­کند. به عنوان مثال (در بازی خانه­ سازی) به جای گفتن "فک کنم اینجا یه کم چسب لازمه!" از او بپرسید چطور می­تونی این دو بخش رو محکم کنار هم نگه داری؟

یادتان باشد فعالیت مورد نظر را برایش سرگرم ­کننده و آرامش ­بخش بسازید. تنها کمی تشویق و پشت گرمی لازم است تا فرزند شما مشکلات را به عنوان چالش­هایی شوق­ آمیز ببیند و یاد بگیرد از قدرت خلاقیتش استفاده کند.

 

2)       برای تشویق و ترغیب کودک به مطالعه بهتر است با نوشتن نام تمام کتاب­هایی که او تا به حال خوانده، یک زنجیر درست کنید.

به این صورت که نام هر کتاب را روی یک کارت نوشته و این کارت­ها را روی دیوار نصب کنید. او می­تواند کارت­ها را به شکل دایره قیچی کند و آنها را به شکل یک هزار پا کنار هم قرار دهد یا اینکه اسم کتاب­ها را روی نوارهای کاغذی بنویسد و آنها را به شکل زنجیرة کاغذی در بیاورد. به این ترتیب او تشویق می­شود کتاب­های بیشتری بخواند تا بتواند اسم آنها را وارد این زنجیره کند.

 

3)     یادکردن از آدم­هایی که می­توانند برای او الگو و سرمشق باشند.

 اگر فرزند شما با خصلت­ها و ویژگی­هایی که باعث موفقیت دیگران شده آشنا شود و از آنها یاد بگیرد، می­تواند به ­تدریج همان خصلت­ها و رویکردها را برای موفقیت در زندگی خودش به­کار ببندد. به افراد موفقی که او آنها را می­شناسد اشاره کنید و بعد پیشنهاد دهید که زندگی­نامه شخصیت­های تاریخی معروف را مطالعه کند. کتابخانه محل می­تواند در این زمینه منابع خوبی در اختیار شما قرار دهد. فرزند شما وقتی بداند که افراد دیگر نیز چالش­های دشواری در زندگی داشته و آنها را به خوبی پشت سرگذاشته­ اند، رفته رفته نگرش "من می­توانم" را در خود رشد می­دهد.

 

4)      با تعیین مدت زمان منطقی و حساب شده برای کارها، مانع از وقت­ کشی او شوید.

 برای کامل انجام­ دادن کارهایش محدودیت زمانی مناسب و حساب شده در نظر بگیرید. (از او بپرسید که به نظر او چه مدت زمانی برای انجام کارهایش لازم دارد). سپس از یک ساعت زمان­ سنج استفاده کنید و او را تشویق کنید که قبل از زنگ زدن ساعت، کارهایش را تمام کند. از یاد نبرید در صورت انجام خوب کارها او را تحسین کنید.

 

5)     از او بخواهید با خودش رقابت کند.

از یک ساعت زمان­ سنج استفاده کنید تا ببینید که فرزندتان برای انجام یک کار خاص چقدر زمان صرف می­کند. سپس این زمان را روی یک کاغذ نوشته به یخچال بچسبانید. از او بپرسید آیا می­تواند بار دیگر در انجام این کار رکورد خود را بشکند.

 

6)      به او یاد بدهید از موفقیت و پیروزی یک تصویر ذهنی مثبت و خوش ­بینانه بسازد.

هر چقدر هدفی که او در ذهن دارد در نظرش واضع و روشن باشد، می­تواند راحت­تر به آن برسد.به عنوان مثال به او بگویید "تصور کن معلمت می­گوید حالا وقت امتحان املاست. خودت رو تصور کن که با اعتماد­به­ نفس بالا (آخه می­دونی که همه کلمه ­ها رو خوندی). تصور کن او داره کلمه ­ها رو تلفظ می­کنه و تو هم داری اونا رو به درستی می­نویسی و بعد تصور کن یه بیست خوشگل وسط برگه امتحانیت ظاهر شده!"

 

 

 

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۴
خلاقیتکده شریف
يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ

افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان (2)

بخش دوم از سلسله مقالات افزایش اشتیاق و انگیزه در کودکان 

لینک قسمت اول 

انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف می‌شود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد. به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید. در مقاله قبلی در مورد 7 روش برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان صحبت کردیم. در این مقاله سعی داریم راه­های دیگری برای افزایش انگیزه و اشتیاق ارائه دهیم پس با ما همراه باشید.

1)       به او یاد دهید برای خودش اهداف درازمدت تعیین کند.

مطالعات نشان می­دهد بچه ­های باانگیزه مایلند در زمان حال زندگی کنند. آنها می­پرسند، "چرا داریم این مطلب رو یاد می­گیریم؟ قراره چه وقت از این نکته­ ای که یادگرفتیم، استفاده کنیم؟". دانش ­آموزان با انگیزه می­دانند که اعمال امروزشان می­تواند در آینده آنها تاثیرگذار باشد. آنها سخت­کوشی امروز خود را به امید موفقیت فردایشان دوست دارند. شما با به کار بستن روش­های زیر می توانید در زمینه ایجاد "هدف" به کودک آموزش­هایی بدهید:

* برای او مقداری پول توجیبی تعیین کنید. این پول باید آنقدر باشد که برای خود خوراکی بخرد ولی از طرفی باید آنقدر کم باشد که تشویق شود آن را برای خرید چیزهای گران و خاص پس­ انداز کند.

* برای رسیدن به یک هدف خاص، یک برنامه پس انداز خانوادگی ترتیب دهید. آیا قصد دارید با خانواده به مسافرت تابستانی بروید؟ به او نشان دهید که چگونه هر هفته مقدار کمی پول پس ­انداز می­کنید.

* درباره یکی از هدف­های بلندمدت خود صحبت کنید. به عنوان مثال شاید دوست دارید مدرک دیپلم خود را بگیرید. شاید می­خواهید سیگارکشیدن را کنار بگذارید یا وزن کم کنید. هدف شما هر چه هست نیاز به برنامه­ریزی دارد. درباره برنامه ­ای که برای رسیدن به این هدف دارید، با فرزند خود صحبت کنید.

 

2)      به او کمک کنید کارهای بزرگ را به بخش­های کوچکتر و دست­یافتنی ­تر تقسیم کند.

گاهی اوقات انجام کارهای بزرگ بسیار نفس ­گیر به نظر می­رسند. بچه ­ها وقتی احساس کنند کاری که پیش­رویشان است غیرممکن می­باشد، انگیزه و اشتیاق خود را برای انجام آن از دست می­دهند. فرض کنید باید تا آخر ماه گزارش مهمی را به معلمش تحویل دهد. به او بگویید"اول از همه، بیا یه سر بریم کتابخونه تا بتونی اطلاعات مورد نیازت رو جمع­ آوری کنی. بعدش باید هر روز یه زمانی رو برای مطالعه و یادداشت­ برداری اختصاص بدی. بعد از اون می­تونی خلاصه نویسی رو شروع کنی، در مرحله بعد از کل تحقیقات یک چرک­نویس تهیه کنی. وقتی کارت تموم شد باید قبل از نوشتن نسخه کامل و نهایی گزارش، آن را به دقت بخونی و ویرایش کنی."

از او بخواهید تمام مراحل را در یک کاغذ بنویسید و در کنار هر کدام یک تاریخ معین را ذکر کند، این لیست را در جایی نصب کند و پس از اتمام هر یک از مراحل، آن را خط بزند. فرزند شما با پشت سرگذاشتن هر یک از مراحل، انگیزه و اعتمادبه ­نفس لازم را برای انجام کامل کار به­ دست می­ آورد.

 

3)     سپاس و قدردانی خود را نشان دهید.

سپاس و قدردانی از بچه­ ها به آنها انگیزه می­دهد تا نهایت سعی و تلاش خود را به کار بگیرند. بچه ­ها وقتی بدانند والدین­شان ارزش سخت­کوشی آنها را می­دانند بیشتر از قبل تلاش می­کنند. در ادامه روش­های خوبی برای نشان­دادن سپاس و قدردانی ارائه شده است:

"ممنونم که اتاقت رو تمیز کردی."

"تشکر که تا دیدی دستم پره، از تماشای تلویزیون دست کشیدی و اومدی کمکم."

"متوجه شدم که برای امتحان ریاضی چقدر تلاش کردی! بهت افتخار می­کنم."

 

4)      به او یاد دهید درباره خودش با خوش­ بینی حرف بزند.

از قصة "ماشین کوچولویی که تونست و موفق شد" کمک بگیرید، که در حال طی­ کردن مسیر کوهستانی تکرار می­کرد،"من می­تونم، من می­تونم."

هر گاه کودک شما قصد انجام کار دشواری داشت به او یاد دهید که مثل این ماشین کوچولو دائم به خودش بگوید، "من می­تونم، من می­تونم."

 

5)     او را تشویق کنید در یک فعالیت خارج از مدرسه شرکت کند.

بسیاری از کارشناسان معتقدند وقتی بچه ها خود را در زمینه ­های غیر درسی پیروز و موفق می­بینند، انگیزه پیدا می­کنند تا همان موفقیت را در کلاس درس نیز داشته باشند. بگذارید او فعالیت مورد علاقه­ اش را انتخاب کند و از یاد نبرید تلاش و پشت کار او نیاز به تحسین شما دارد.

 

6)      به او کمک کنید پیشرفت خود را ببیند و حس کند.

 یک کتاب قدیمی را (که زمانی مورد علاقه­ اش بوده) بیرون بیاورید و به او بگویید،"یادته وقتی نمی­تونستی این کتاب رو به درستی بخونی؟ اما حالا خوندن رو کاملاً یاد گرفتی!" اگر او در حل یک تقسیم طولانی با مشکل مواجه شده از او بپرسید "یادت میاد که نمی­تونستی یه جمع ساده (مثل 9+6) رو حل کنی؟" او را در بحث و گفتگو شرکت دهید. از او بپرسید چه چیز جدیدی یاد گرفته که دیروز _ یا هفته گذشته یا ماه قبل _ آن را نمی­دانسته. بعضی اوقات درباره آینده چنین سوالاتی بپرسید. مثلاً دوست داری سال آینده یه همچین روزی چه چیزی رو بدونی یا بلد باشی؟"

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۶
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

هفت روش برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان

 

آیا قصه لاک پشت و خرگوش را به یاد می آورید؟

لاک پشت قصه ما مسابقه را برد، چون با انگیزه­ تر از خرگوش بود. او آنقدر تلاش و کوشش به خرج داد تا در نهایت به هدفش رسید.

انگیزه و اشتیاق داشتن یک اصل است که برای فرزند شما نیز ضروری است. بچه­ های با انگیزه، برای تجربة چیزهای جدید هیجان بیشتری دارند. آنها بدون بهانه­ جویی و غرزدن­های زیاد، تکالیف مدرسه (و نیز وظایفی که در خانه به عهدة آنهاست) انجام می­دهند و حرف شنوی دارند (بیشتر اوقات به جای "نه"،"بله" می­گویند).

تعجب ­آور نیست که این بچه ­ها در مدرسه نیز عملکرد بهتری داشته باشند. آنها همیشه نهایت تلاش خود را می­کنند. آموختن چیزهای جدید برای آنها یک چالش بوده و از آن لذت می­برند. مطالعات نشان می­دهد آنها نسبت به بچه­ های تیزهوشی که هیچ تلاشی نمی­کنند، اغلب اوقات عملکرد بهتری دارند.

هیچ­کس به اندازة خود شما، بر میزان انگیزه و اشتیاق فرزندانتان تاثیر ندارد. اعمال و رفتارهای شما می­تواند نگرش "من نمی­توانم" را در فرزندتان بپروراند و رشد دهد.

در این مقاله 7 روش، برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان به شما می­ آموزیم. کودک با به ­دست­ آوردن انگیزه و اشتیاق لازم در مسیر موفقیت در درس و زندگی قرار می­گیرد.

 

1)       به او یاد دهید که برای خود هدف­هایی داشته باشد.

با هدف­های کوچک شروع کنید. برای بچه­ های کوچک این اهداف می­تواند شامل بستن بند کفش یا فراگرفتن املاء صحیح اسم خودشان باشد. بچه­ های بزرگتر ممکن است بخواهند املاء صحیح یک لیست از کلمات دشوار یا دوچرخه سواری را یاد بگیرند. هر یک از موفقیت­های او را (چه کوچک و چه بزرگ) ارج بنهید. از یاد نبرید بچه ­هایی که در یک بخش، طعم موفقیت و پیروزی را می­چشند بیشتر مشتاق می­شوند چیزهای دیگری را تجربه کنند و یاد بگیرند.

 

2)      دربارة کارهای مدرسه صحبت کنید.

از او بپرسید" امروز مدرسه چطور بود؟" و بعد در این مورد وارد جزئیات شوید: "بامزه ­ترین اتفاقی که امروز افتاد چی بود؟"، "چه داستانی رو یاد گرفتی؟" و بعد خود را واقعاً مشتاق شنیدن پاسخ­ها نشان دهید. وقتی نسبت به امور مدرسه فرزندتان علاقه نشان دهید، او توجه بیشتری خواهد کرد و تجربة روزهای مدرسه را مشتاق­تر از قبل با شما در میان خواهد گذاشت.

 

3)     یادآوری موفقیت ها

تمام جایزه ­ها، کارت­های امتیاز، نشان­های افتخار و عکس­هایی از رویدادهای مدرسه را در یک آلبوم عکس بزرگ نگهداری کنید. هر گاه چیز جدیدی به این آلبوم اضافه کردید به او بگویید که نسبت به موفقیت­های او چقدر حس غرور و افتخار دارید. گه­گاه آلبوم را بیرون بیاورید و به پدربزرگ و مادربزرگ و بستگان دیگر نشان دهید. هرگاه روز بدی را سپری کرده بود، او را تشویق کنید به آلبومش نگاه کند و از موفقیت­های گذشته ­اش یاد کنید.

4)      به یادش بیاورید که اومی­تواند.

 تقریبا همة بچه­ ها دیر یا زود آیة یاس خواندن را شروع می­کنند و دائماً تکرار می­کنند که"نمی­تونم". در این شرایط بهتر است پیشرفت­ها و موفقیت­های او را به یادش بیاورید. در اموری که ضعف دارد به او کمک کنید ولی به او یادآوری کنید خودش نیز می­تواند مشکلاتش را حل کند.

 

5)     زمانی را برای با او بودن اختصاص دهید.

این برایش بهترین پاداش است. بعضی از والدین برای موفقیت­های خاص فرزندان­شان، پول و جوایز دیگری را (به عنوان پاداش) در نظر می­گیرند. اما این کار تنها یک چیز را به کودک می ­آموزد: به جای لذت­ بردن از غرور و افتخاری که از انجام یک کار خوب نصیبش می­شود، فقط برای جایزه و پاداش تلاش کند. سعی کنید به جای جایزه، زمانی را برای با او بودن اختصاص دهید.

 

6)      کودک را به نوشتن برنامه­ هایش تشویق کنید.

برای تشویق او به نوشتن یک تخته وایت برد ارزان خریداری کنید. از او بخواهید برای برنامه­ ریزی زمانی از آن استفاده کند. می­تواند برنامه ­های فردایش را روی آن بنویسد (وقتی هر یک از آنها را به پایان رساند، آن را از لیست خط بزند). همچنین می­تواند اهداف دراز مدت خود را بنویسد و آن را در جایی قرار دهد که پیوسته جلوی چشمانش باشد.

 

7)     توجه و تمرکز به خوبی های او

در بعضی خانواده ­ها، بچه­ ها به جای اینکه در هنگام انجام کار خوب، توجه دریافت کنند، در هنگام بدرفتاری بیشترین توجه را دریافت می­کنند. از آنجا که توجه شما برای کودک بسیار مهم است، سعی کنید این توجه را بیشتر به خوب بودنش بدهید، نه به بد بودنش! توجه کامل و همه جانبه، قوی­ترین نیروی محرک و انگیزاننده است که می­توانید به او هدیه کنید. زمانی را که صرف گوش سپردن و حرف زدن با او می­کنید باعث می­شود احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند و نیز او را تشویق می­کند که نهایت تلاش و کوشش خود را به­ کار ببرد.

در مقالات بعدی به سایر روش­های مناسب برای افزایش انگیزه در کودکان می­پردازیم.

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۱۲
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ

تقویت خودشناسی در کودکان

برای تقویت خودشناسی، از کودکان بخواهید به خودشان فکر کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بر روی کاغذ بنویسند و به سوال من کیستم؟ پاسخ دهند. کودکان باید روش گوش­ دادن به خود را بیاموزند. گوش دادن به خود باید در یک محیط آرام انجام شود. تا زمانی که من ندانم که کیستم چگونه می­توانم دیگران و خداوند را بشناسم؟ پس بخشی از تصویر ذهنی مناسب از دیگران، به تقویت تصویر مناسب از خود مربوط می­شود.

برای تمرین بیشتر از آن­ها بخواهید تا به سوال­های زیر پاسخ دهند:

1-       چه زمانی را برای خوابیدن می­ پسندی؟

2-       دوست داری با چه کسانی همسفر شوی؟

3-       چقدر با خودت حرف می­زنی؟

4-       چقدر از خودت عصبانی هستی؟

5-       چقدر در یک مهمانی به دیگران توجه داری؟

6-       آیا از شعر خودت خوشت می­ آید؟

7-       آیا وارد بحث­های سیاسی می­شوی؟

8-       آیا به ظاهرت اهمیت می­ دهی؟

9-       آیا دوست داشتی پانصد سال زندگی کنی؟

10-     آیا دوست داشتی اصلا به دنیا نمی­ آمدی؟

هنر برقراری ارتباط در مدرسه 

دانش­ آموزان، به مدرسه می­ آیند تا با هم بودن را تجربه کنند. مدرسه و زندگی در آن­ها باید به یک پدیده شگفت­ انگیز مبدل شود. بنابراین یکی از وظایف معلم­ها ایجاد ارتباطات مثبت و فراگیر میان کودکان است. بچه ­ها باید یاد بگیرند، همدیگر را دوست داشته باشند و به صحبت­های هم گوش فرا دهند. اگر قرار باشد بین دانش­ آموزان دیوارهای بلند ایجاد شود، پس تفاوت زندگی در خانواده با زندگی در مدرسه چیست؟ به هر صورت بدون ارتباطات سالم، تصویر ذهنی سالم ایجاد نمی­ شود. هر قدرکودکان بیشتر با هم بخندند، درس بخوانند و حرف بزنند، فضا سالم­تر می­شود.

عده­ ای از پدر و مادرها هراس دارند که کودکان، در ارتباطات­شان با افراد ناسالم آشنا شوند، طبیعی است که احتیاط در روابط بچه­ ها و مدیریت آن وظیفة اصلی والدین است، اما اگر همیشه از ارتباط بچه ­ها با همدیگر هراس داشته باشید آن­ها را از یک تجربه ناب انسانی محروم کرده ­اید. ما باید بیم و هراس و ترس را کنار گذاشته و بچه ­ها را با هم آشتی دهیم. آن­ها قرار است از همدیگر بهترین چیزها را بیاموزند. این فرایند را می­توان با بازی و تمرین­های گروهی ایجاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۵
خلاقیتکده شریف

خوشبختی موهبتی الهی است که همه می­توانند از آن برخوردار شوند. ممکن است در برهه­ ای از زندگی، یک فرد احساس نومیدی و پوچی کند. احساسی که فرد را از رسیدن به اهدافش دور می­سازد. متاسفانه بشر امروز اگرچه امکاناتش بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما خوشبخت­تر زندگی نمی­کند. خوشبخت زیستن در ابتدا باید در ذهن فرد به وقوع بپیوندد.

خوشبختی یعنی سالم بودن و احساس خوب داشتن از لحظات زندگی. یعنی هر انسانی بتواند به پرسش­های ذهنی ­اش در مورد هدف زندگی، فلسفه حیات و نفس خود در جهان هستی پاسخ مناسبی دهد. ناگفته نماند مقصود از خوشبختی به معنای نفی مشکلات و عدم وجود آن­ها نیست. در واقع انسانی که اهداف بلندمدت ندارد، دچار ضعف شخصیت و عدم پکپارچگی می­شود.

تنش بخشی از زندگی همه انسان­هاست، اما خوشبخت زیستن هم جزو ذات و ماهیت یک زندگی سالم به حساب می­ آید. در اینجاست که باز مفهوم تصویر ذهنی مثبت مطرح می­شود. هر چند که خوشبختی الزاماً، هدف یک زندگی سالم نیست، اما دستاورد مهمی در زندگی بوده که فرد در آن هنر خوب زیستن را آموخته است.

بنابراین باید غم و غصه و افسوس خوردن­، برای از دست دادن فرصت­ها را فراموش کنیم و در کلاس­های درس به کودکان این فرصت را بدهیم که زندگی خلاقانه را تجربه کنند. زندگی خلاق، یعنی پویا بودن و زنده نگه داشتن خوشبختی که باید در زیر پوستمان آن را تجربه کنیم. امروزه باید کودکان را به فضای باز ببریم و از آن­ها بخواهیم به صدای ضمیر روشن درونشان گوش فرا دهند. آن­ها باید پلیدی­ها و زشتی­ها را از خود برانند و به روشنایی برسند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در یک زندگی پر از احساس نشاط است که خلاقیت رشد و نمو پیدا می­کند. در واقع هر قدر کودکان ما احساس شادی، نشاط و هدفمندی کنند، بیشتر در جو خلاقیت قرار می­گیرند.

حال این سوال مطرح می­شود که چگونه می­توانیم دانش­ آموزان خوشبخت و نابغه تربیت کنیم؟ پاسخ ساده است. با افزایش اعتقاد و ایمان به خود و تصحیح الگوها و نگرش­های ذهنی آن­ها.

به این داستان توجه کنید" دو روز مانده بود به سی­ امین سالروز تولدم. آمادة ورود به دهه چهارم زندگی­ ام بودم و می­ترسیدم که تمام دوران خوشی زندگیم را پشت سر گذارده ­ام. طبق عادت همیشگی، اول صبح برای ورزش به پارک رفتم و مثل هر روز دوست کهنسالم را دیدم که برای ورزش به پارک آمده بود. او 79 سال داشت و با علاقه خاصی نرمش می­کرد، به او سلام کردم، او متوجه شد که من مثل هر روز نیستم و پرسید که آیا مشکلی برایم پیش آمده است؟ با خود فکر کردم که اگر به سن او برسم چگونه خواهم شد. برای همین از او پرسیدم بهترین دوران زندگی تو چه زمانی بوده؟ نگاهی به من کرد و گفت: "برای این سوال فیلسوفانه تو جوابی طولانی دارم. وقتی که بچه بودم، خانواده ­ام مراقبم بودند و همه نوع وسایل آرامش را برایم فراهم می­کردند و همه چیز عالی بود. آن زمان بهترین دوران زندگیم بود، وقتی به مدرسه می­رفتم و چیزهایی را یاد می­گرفتم، هر روز با آموختن چیزهای جدید احساس لذت می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود. وقتی که برای اولین بار شغلی پیدا کردم و مسئولیتی به من محول شد و در قبال کاری که انجام می­دادم، حقوق دریافت کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. وقتی که عاشق شدم و با همسر آینده ­ام آشنا شدم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که اولین فرزندم به دنیا آمد و خانواده ما کامل­تر شد و احساس پدربودن پیدا کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که بزرگ­ شدن فرزندانم را دیدم و ناظر به سامان رسیدن آن­ها بودم، لذت سرشاری در خود احساس می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود و حالا من 79 سال دارم بدنم سالم است، احساس خوبی دارم، هنوز هم عاشق همسرم هستم و فرزندانم موفق هستند. اکنون بهترین دوران زندگی من است" (ناظری،1386).

چه تجربة زیبایی و چه زندگی پر بار و پر برکتی! این یعنی خوشبختی و خوشبخت بودن یعنی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن. وقتی انسان در هر سنی و در هر شرایطی خود را موفق و خوشبخت بداند، یعنی از سلامت ذهن برخوردار است و انسانی که ذهن سالمی دارد، انسانی پویا بوده که می­تواند خلاق و نوآور نیز باشد. باید به کودکان یاد بدهیم که چگونه باید با مشکلات کنار بیایند و چگونه از دل مشکلات، زندگی خود را بسازند.

کودکان امروز، نیاز به تقویت ذهنی مثبت از خود دارند. بگذارید آن­ها خودشان باشند. آیا کودکان نباید اشتباه کنند؟ اگر در کلاس­های درس اشتباهات را گناه فرض کنیم و بچه­ هایی را که اشتباه کرده­ اند، گناهکار معرفی کنیم، پس باید در انتظار مرگ خلاقیت باشیم. اشتباه ­کردن، پایة رسیدن به موفقیت است. هیچ استادکاری بدون اشتباه کردن، با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ مهندسی بدون اشتباه­ کردن با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ نویسنده­ ای بدون نوشتن و پاره­ کردن نوشته­ هایش موفق نمی­شود.

بدانید هر روز بهترین روز زندگی شماست.

پس برای بهتر­شدن تلاش کنید. معلم­ها و والدین نباید ذهن کودکان را نسبت به یکسری از مشاغل خاص معطوف، جهت­ دهی و دسته­ بندی کنند. مهم نیست که کودکان ما چه شغلی برای آینده انتخاب می­کنند، مهم این است در هر شغلی بهترین و نابغه­ ترین آن کار شوند. کلاس خلاق پایه ی مدرسه خلاق و مدرسه خلاق، پایه شهر خلاق و شهر خلاق، پایه کشور خلاق و کشور خلاق پایه جهان خلاق است. برای خلاقیت و خلاق شدن نیاز به تغییر نگرش معلم­ها و والدین، نسبت به خود، اطرافیان و جهان داریم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۴
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ

تکنیکهای پرورش خلاقیت- تکنیک ناپلئون

این تکنیک یکی از جذاب ترین تکنیک هایی است که می توانید برای تقویت خلاقیت فرزندانتان بکار گیرید. در این روش از فرزند خود بخواهید زندگی یکی از مشاهیر و شخصیت های ماندگار تاریخ را بخوانند، سپس سعی کنید با طرح مسائل مختلف از بچه ها بخواهید خود را به جای اشخاص معروف در نظر بگیرد و از زاویه دید آن ها سعی در حل مسائل کنند. حتی می توان این هم ذات پنداری را در مورد شخصیت های سیاسی و مدیران مشهوری انجام داد که در حال حاضر بر مسند کار هستند. مثلا می توان به بچه ها گفت خود را به جای شهردار تهران بگذارند و مسئله جمع آوری برف از سطح شهر و خیابان ها را در فصل زمستان بررسی کنند.
به پاسخ های بچه ها در این مورد توجه کنید:
· من اگر جای شهردار بودم، در روزهای برفی که مدارس تعطیل است از بچه ها می خواستم در جمع آوری برف کوچه کمک کنند.

· من اگر جای شهردار بودم از بچه های مشتاق برای جمع آوری استفاده می کردم.

· به بچه هایی که در جمع آوری برف کمک می کردند، جایزه های ویژه ای می دادم.

· اگر جای شهردار بودم از طریق رادیو و تلویزیون به مردم می گفتم در تمام کوچه ها و خیابان ها نمک پاشی کنند.

· اگر جای شهردار بودم به مردم می گفتم به جای پاشیدن این همه نمک بر روی خیارها که باعث مریضی شما مردم عزیز می شود ، می خواهم که نمکدان هایتان را به خیابان بیاورید و آنها را در کوچه و پس کوچه های شهر خالی کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۲
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

همة کودکان نابغه اند اگر...

بسیاری از متخصصان معتقدند که همة کودکان به طور ذاتی نابغه ­اند. آن­ها معتقدند شکوفایی کودکان رابطة مستقیمی به نوع نگاه و دید والدین، معلم و اولیای مدرسه دارد. برای داشتن کودکانی نابغه لازم است در درجة اول، آن­ها را باور داشته و در درجة دوم مهارت و دانش لازم را برای تربیت­شان داشته باشیم.

برای درک بهتر این موضوع آزمایش جالبی را برای­تان توضیح می­دهیم که سالیان قبل انجام شده ­است. در این آزمایش به دو آموزگار کلاس­های درسی متشکل از دانش ­آموزان دادند.

به آموزگار اول گفتند که شاگردان کلاس همگی نابغه و باهوش هستند، اما سعی می­کنند شما را گول­ بزنند. آن­ها خودشان را تنبل نشان می­دهند، تکالیف­شان را به درستی انجام نمی­دهند و از مشق شب بیزارند. به حرف آن­ها اهمیت ندهید، چون از عهدة انجام همة کارها برمی­آیند. تنها باید در برابرشان صبور باشید. به آموزگار دوم نیز کلاسی دادند و گفتند که این دانش ­آموزان بهرة هوشی متوسطی دارند و ما انتظار داریم نمره­ هایشان هم در همان حد متوسط باشد. در واقع هر دو گروه این دانش­ آموزان بهرة هوشی متوسطی داشتند. فکر می کنید بعد از یکسال چه اتفاقی افتاد؟؟

همانطور که انتظار می­رفت، دانش ­آموزان نابغه به اندازة یک­سال از دیگر دانش ­آموزان جلو افتادند و این تنها به دلیل تفاوت دیدی بود که آموزگار نسبت به آن­ها داشت.

متخصصان مسائل آموزشی بر این باورند که آموزش، ارتباط مستقیمی با نحوة دید اولیای مدرسه و والدین دارد. اگر معلمی احساس یاس و نومیدی کند، اگر تصویر ذهنی­ اش از خود، یک انسان حقوق بگیر باشد و اگر برای کار خود اعتبار و ارزشی قائل نباشد مطمئناً این معلم نمی­تواند بچه ­ها را به خوشبختی و سعادت برساند، اما بالعکس اگر معلمی تصویر ذهنی مثبتی از خود داشته باشد و از شغل خود احساس لذت و رضایت کند، می­تواند به بچه ­ها امید، نشاط و حس رسیدن به موفقیت بدهد.

این والدین و معلم­ها هستند که جسارت بودن را به بچه­ ها می­ آموزند. در زندگی رنج­های بسیاری وجود دارد که ما باید یاد بگیریم چگونه از مقابل آن­ها عبور کنیم. همیشه موفقیت به معنای کسب نمرات خوب در مدرسه و دانشگاه و اخذ مدرک تحصیلی نیست، موفقیت می­تواند در نحوة مواجهه ما با ناملایمات باشد.

یکی از مشکلات نظام­های آموزشی این است که صرفاً به افزایش اطلاعات و دانش بچه­ ها فکر می­کند. در­حالی­که وظیفة اصلی و خطیر نظام تعلیم و تربیت، درست فکر­کردن، تصمیم­ گیری صحیح در مواقع ضروری، عقلانی عمل­ کردن و در مواقع نیاز، عاشقانه برخورد­کردن است.

همه بچه ­ها نابغه ­اند اگر تصویر ذهنی سالمی از خود داشته باشند. شاید زمانی برسد که تصویر ذهنی سالم و خلاق در بچه­ ها شکل بگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
خلاقیتکده شریف

همیشه می­ توانی خورشید را در درون خود بیابی کافیست در تکاپوی یافتن آن باشی

خودارزشمندی تجربه توانا بودن برای رویارویی با مسایل اساسی زندگی و احساس شایستگی و خودباوری است. احساس‌ ارزشمندی‌ از اوایل‌ کودکی‌ در کودکان شکل‌ می‌گیرد و والدین مهم­ترین عامل رشد این احساس در آن­ها هستند. یکی‌ از راه­های‌ ایجاد عزت‌ نفس‌ در فرزندان‌، آگاهی‌ به‌ وجوه‌ مثبت‌ وجود آن­ها و بیان‌ و تاکید بر آن‌ در طول‌ زندگی‌ است. دومین‌ روش‌، پذیرش‌ بی‌قید و شرط‌ فرزندان‌ است‌. وقتی‌ فرزند خود را آن­طور که‌ هست‌ بپذیرید و با انتقادهای‌ پی‌ در پی‌ و دایمی‌ بدون‌ فرصت‌ دادن‌ به‌ او به‌ جنگ‌ احساس‌ ارزشمندی‌ در او نروید، وقتی‌ محبت‌ خود را بدون‌ قید و شرط‌ و با صداقت‌ کامل‌ به‌ او ابراز کنید، احساس‌ ارزشمندی را‌ در او تقویت‌ کرده‌اید.

خود ارزشمندی در کودکان

والدین ترجیحاً اصول زیر را در رفتار با کودکان و نوجوانان جهت رشد خودارزشمندی رعایت کنند:

1-کودکان خود را با عشق و احترام بزرگ کنید و این احساس را در آن­ها ایجاد کنید که به اندازه کافی خوب و قابل قبول هستند.

2-در محیطی حمایت کننده، نقش­های مناسب و قابل اجرا به آن­ها محول کنید.

3-از آن­ها متناسب با توانایی­هایشان انتظار و توقع داشته باشید.

4-آن­ها را دچار تناقص نسازید.

5-برای کنترل آن­ها به رفتارهایی نظیر مسخره­ کردن، ایجاد احساس گناه، تحقیر­کردن و سوء رفتار جسمی متوسل نشوید.

6-از هر فرصتی استفاده کنید تا به آن­ها نشان دهید که به شایستگی و خوب بودنشان اعتقاد دارید.

7-آن­ها را برای آشکارساختن احساسات غیرقابل قبول، مجازات نکنید.

8-توانایی خویشتن­داری را در آن­ها پرورش دهید.

9-آن­ها را به اندازه ­ای حمایت و محافظت کنید که یادگیری و اعتماد به نفس­شان خدشه ­دار نشود.

10-احساسات و افکار آن­ها را ارزشمند و با اهمیت تلقی کنید.

این نکات در نظام آموزشی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. البته باید بدانیم احساس خودارزشمندی به معنای ایجاد غرور کاذب در کودکان نیست. ما نمی­خواهیم افرادی خود شیفته تربیت کرده و به جامعه تحویل دهیم. ما می­خواهیم افرادی تربیت کنیم که از حضور و نفس کشیدن­شان در روی کره زمین احساس خوبی داشته باشند. افرادی که به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می­کنند، اطرافیان را دوست دارند، برای خودشان ارزش و اعتبار بالایی قائل هستند.

ماکسول مالتز، تمرین­های زیادی برای تقویت احساس رضایت از خود و تصویر ذهنی مثبت ارائه می­دهد. یکی از بهترین این راه­ها نگاه کردن به خود در آینه است و این نگاه کردن در آینه، عملی برای رهایی است. رها­سازی تصویر جسم خود از نزول بهمن ­وار نیروهایی که می­تواند آن را در خود غرق کند.

نگاه کردن به خود یعنی نجات خود از شلوغی­ها و هیاهوهایی که صورت ما را پوشانده است. هیاهوهایی که قدرت تفکر، تامل، اندیشه، احساس کردن و حتی تنفس را از ما گرفته است. باید فعالیت­هایی در مدرسه انجام دهیم که احساس خوشبختی، شادی و زندگی در دانش­ آموزان ایجاد شود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۷
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

تعصبات- سنگ فکری ها

یکی از عوامل اساسی تضعیف نبوغ در هر جامعه تعصبات، سنگ فکری ها و سایر سنت هایی است که می تواند به تقویت باورهای مخرب مبدل شود. در یک جامعه ای که می خواهند زو به جلو حرکت کند باید بپذیریم که همیشه عده ای در برابر آن حرکت مقاومت می کنند. در ذهنیت افراد نیز وجود باورهای کلیشه ای و غلط عامل اساسی عقب ماندگی و ضعف های شخصیتی محسوب می شود.

مقصود از تعصب، آن مجموعه افکاریست که در طول زمان در مردم یک جامعه شکل می گیرد و به واکنش های عاطفی و احساسی به دور از هرگونه معیار عقلی و عقلانی منجر می شود. فرد متعصب در برخورد با یک مشکل، واکنش منفی نشان می دهد و برخوردی کورکورانه دارد.

تعصب می تواند به انحصارطلبی و خودبرتربینی در افراد یک جامعه منجر شود. مقصود از سنگ فکری نیز ایجاد جمود فکری و محدوداندیشی است که در اثر سال ها فکر نکردن و یا درست ندیدن، نشنیدن و نفهمیدن پدید می آید. سنگ فکری و تعصب باعث رشد پیش داوری، سطحی نگری شده و افراد را از فهم و استنباط عمیق مطالب دور می سازد. افراد متعصب به صورت و ظاهر قضایا نگاه می کنند و به کنه و ذات و ماهیت مسائل توجه ندارند. اگر در جامعه مردم بیش از حد به واکنش عاطفی و به دور از معیارهای عقلی دست بزنند، در اثر مرور زمان دچار عوام زدگی می شوند. اما خلاقیت مسیری متفاوت را پیش روی ما می گذارد و پیش بینی رفتارها را سخت و دشوار می کند. چون افراد خلاق به دنبال راه های جدید، محصولات جدید و ابداعات و نوآوری های بدیع هستند.

بستن ورودی و خروجی های فکر مهم ترین عامل رشد تعصب و سنگ فکری است

راز موفقیت و رسیدن به مرحله شکوفایی ذهنی، مسیری طولانی و پر رمز و راز دارد. در مدرسه نابغه ها باید تلاش شود که تا حد امکان با زمینه هایی که باعث توقف فکر یا ایجاد محدودیت در فرد می شود، مبارزه کرد. در این مدارس هیچ چیز کهنه، فرسوده و ایستا نیست و همه چیز رنگ طراوت، شادی و پویایی دارد.

یاد گرفتن نیاز به جذابیت دارد و جذابیت در تجربیات جدید یا احیای کلاس های پویا نهفته است. لازم است هر معلمی، هر روز در کلاس خود تغییر و شگفتی ایجاد کن. هیچ آموزش منحصر به فردی در کلاس های سنتی که معلم محور اصلی تدریس و سخنران است و دانش آموزان شنونده هستند، پدید نمی آید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۷
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ب.ظ

روح خلاق

در بسیاری از مواقع بچه ها علاقه مندند که به ماهیت اشیا و کنه هستی پی ببرند. آنان با روش های ساده ای این کار را می کنند. مثلا به آسمان خیره می شوند، از رنگین کمان سوال می پرسند و اشیای اطراف خود را نام گذاری می کنند. آنان زندگی و دنیای اطراف را با عینک خود می بینند و تفسیر می کنند. بچه ها وقتی به پیچک های سبز نگاه می کنند که از روی دیوار بالا رفته، شگفت زده می شوند و آن را همچون یک موشک کاغذی سبز می بینند که دور خود می پیچد و به آسمان می رسد. اما این کودکان وقتی به تدریج وارد دنیای بزرگسالی می شوند، دچار قید و بندهای جامعه و فرهنگ رسمی می شوند. در آن دوران این جامعه است که به آنان می گوید از کجا، به کجا و چگونه راه بروند. در چنین فضایی راه نفس کشیدن آنان بسته می شود و شتاب برای دفن حقیقت خود واقعی و اصیل پدید می آید. کودکان با تولد زیر آوار تکرار و تکرار له می شوند و دیگر توانی برای نفس کشیدن ندارند.

 

روح خلاق یعنی تفسیر عاشقانه ی زندگی و حرکت به سوی مکان ها و فضاهایی که در ما انگیزه های بیشتری برای زندگی ایجاد می کند.

کودکان را نباید دست کم گرفت و باید در نظر داشت که نیازها و خواسته های آنان فراتر از برنامه هایی است که ما برای آنان در نظر می گیریم. معلم ها اگر به نقش خود، آگاه باشند، باید کودکان را به جایی ببرند که جز شگفتی و شعر و شور چیز دیگری وجود ندارد. آموزش و پرورش باید بستری  برای رهایی ذهنی، تغییر بینش و تقویت خیال پردازی و تخیل کودکان فراهم کند. انسان موجودی پیچیده و پر رمز و راز است اما نباید این را از یاد برد که همین انسان به طور خودجوش عاشق زندگی می کند. ما باید احساس زندگی و لمس زیبایی ها را به بچه ها آموزش دهیم. این کار مهم تر از کار کردن با رایانه است. بچه ها اگر زیبایی را احساس کنند، در سخت ترین شرایط هم می توانند خوب زندگی کردن را تجربه کنند. معلم ها هم باید هر روز شانس جدیدی به بچه ها برای حضور فراگیر و خودشکوفا بدهند. این درست مثل دادن تخم مرغ های شانسی به دست دانش آموزان یک کلاس است که داخل هر یک از آنان هدیه ای متفاوت برای آنان وجود دارد. هدایایی که وقتی دیده می شوند، لبخند را بر لبان آنان جاری می سازد. دانش آموزان در هر دوره ای الماس های همان عصر هستند. الماس هایی که می درخشند و اطراف را روشن می کنند. منتها این الماس ها در یک دالان بسته در حرکتند و این وظیفه ماست که آنان را احیا کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۷
خلاقیتکده شریف