خلاقیتکده شریف

ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت
  • خلاقیتکده شریف

    ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت

مشخصات بلاگ
خلاقیتکده شریف

وبلاگ خلاقیتکده شریف که متعلق به سایت خلاقیتکده شریف می باشد به طور روزانه به انتشار اخبار مربوط به خلاقیتکده و همچنین مقالات علمی در مورد تکنیک های پرورش خلاقیت و ... می پردازد.
ما را در اینستاگرام و آپارات نیز دنبال کنید.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرسه» ثبت شده است

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ب.ظ

مبارزه با مشکلات

اگر ادیسون از سختی­ها می­ترسید یا در مواجهه با آن­ها تسلیم می­شد، آیا امروز نام او بر بلندای تاریخ رقم می­خورد؟! مشکلات همیشه در کمین ما هستند. به طور کلی هدف از زندگی، تجربه­ کردن سختی­ها، مصائب و مشکلات است، اما در زندگی و کلاس درس باید به کودکان یاد دهیم که چگونه در مقابل مشکلات کوتاه نیامده و راه­ حل­های مناسب بیابند. آن­ها باید بیاموزند که وجود مشکلات به معنای بدبختی و فلاکت نیست، زیرا مشکلات برای همه انسان­های روی زمین وجود دارند، منتها هر کس باید به نحوی قدرت مواجهه و روبرو­شدن با آن­ها را در خود ایجاد و تقویت کند.

یکی از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها این است که در آنجا یاد می­گیرند چگونه در محیط خود چالش ایجاد کنند و چگونه از دل چالش­ها سربلند بیرون بیایند. بنابراین پیشنهاد می­شود که آموزگاران و والدین در کلاس درس با بچه­ها صحبت کنند و در عین حال فضای گفتگو میان خود و آن­ها را نیز ایجاد کنند. در این گفت­ وگوها همه با مشکلات یکدیگر آشنا شده و به دنبال راه­ حل­های بهتر برای کمک و همیاری خواهند بود.

یکی دیگر از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها، تعریف و تشریح اهداف ارزشمند و متعالی است. هر قدر معلم­ها بیشتر در کلاس­ها از این ارزش­ها با کودکان صحبت کنند، آن­ها نیز بهتر و آسان­تر به موفقیت می­رسند، اما چگونه می­توان اهداف ارزشمند را تعریف کرد.

ابتدا باید به چند نکته توجه کرد: اول آنکه ما خود (معلم یا والدین) باید به ارزشمندی اهداف زندگی اعتقاد داشته باشیم. در حقیقت باید خوشبخت­ترین و موفق­ترین افراد جامعه باشیم. اگر ما به عنوان الگوی کودکان، احساس سرخوردگی یا کمبود کنیم یا حتی اعتقادی به اهداف ارزشمند نداشته باشیم، چگونه می­توانیم راهبر و مدیر موفقی در آموزش به کودکان باشیم؟ بنابراین باید در درجة اول خود ما، خودشکوفا، با اراده و معتقد به ارزش­های متعالی در زندگی باشیم. در مرحلة بعدی باید به شیوه ­های مختلف این احساسات ارزشمند را به بچه­ ها القا کنیم.

روش کار این است که ابتدا، شنونده خوبی برای حرف­های آن­ها باشیم، در ضمن نباید از شنیدن حرف­های ساده و بعضاً حتی بی­ پایه و اساس کودکان دچار دلزدگی شویم. نکته دیگر اینکه باید با هر کس با روش منحصر به خودش برخورد کنیم.

مثلاً اگر کودکی در درس ریاضی ضعیف است مرتبا نباید با تمرین­های سخت او را آزرده­ خاطر کنیم. نباید مرتباً نقاط ضعف او را به رخش بکشانیم. می­توانیم به جای ارائه تمرین­های سخت، از بازی و سرگرمی­های ریاضی به عنوان جایگزین استفاده کنیم. کودکان وقنی در فضاهای آموزشی احساس عذاب، سختی، کمبود و ضعف نکنند، می­توانند آمادة پذیرش هر چیز دشواری شوند.

با کودکان خود در مورد صداقت، ایمان، عشق، مسئولیت، دوس داشتن و... صحبت کنید. از کلام ناب بزرگان ایران و جهان استفاده کرده و آن­ها را به سوی زندگی بهتر دعوت کنید. با احساسات منفی و بد، مقابله کرده تا روح و ذهن او را برای پذیرش خوبی­ها آماده و مهیا کنید.

نه راهکار برای ایجاد تصویر ذهنی خلاق در کودکان

  • فضای شادی و شور و شوق در کلاس یا خانه ایجاد کنید، به طوری که بچه ­ها از حضور در مدرسه یا خانه احساس خوبی داشته باشند.
  • به نکات مثبت رفتاری، ادراکی و احساسی آن­ها توجه کنید.
  • زیبایی­های روحی، رفتاری و توانایی آن­ها را مرتباً یادآوری کنید.
  • به ایجاد ارتباطات مثبت و سازنده میان دانش ­آموزان یا بچه­ های خود کمک کنید.
  • خوبی­های تک ­تک آن­ها را به دیگران گوشزد کنید.
  • تلاش در مقابل سختی­ها را با آن­ها تمرین کنید.
  • شجاعت، دلیری وجسارت را در آن­ها تقویت کنید.
  • درس یا خواسته­ های خود را به شیوة مورد علاقه آن­ها بیان کنید.
  • خودشناسی و نگاه به خود را در سر فصل برنامه­ های خود قرار دهید.  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۲۶
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ

تقویت خودشناسی در کودکان

برای تقویت خودشناسی، از کودکان بخواهید به خودشان فکر کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بر روی کاغذ بنویسند و به سوال من کیستم؟ پاسخ دهند. کودکان باید روش گوش­ دادن به خود را بیاموزند. گوش دادن به خود باید در یک محیط آرام انجام شود. تا زمانی که من ندانم که کیستم چگونه می­توانم دیگران و خداوند را بشناسم؟ پس بخشی از تصویر ذهنی مناسب از دیگران، به تقویت تصویر مناسب از خود مربوط می­شود.

برای تمرین بیشتر از آن­ها بخواهید تا به سوال­های زیر پاسخ دهند:

1-       چه زمانی را برای خوابیدن می­ پسندی؟

2-       دوست داری با چه کسانی همسفر شوی؟

3-       چقدر با خودت حرف می­زنی؟

4-       چقدر از خودت عصبانی هستی؟

5-       چقدر در یک مهمانی به دیگران توجه داری؟

6-       آیا از شعر خودت خوشت می­ آید؟

7-       آیا وارد بحث­های سیاسی می­شوی؟

8-       آیا به ظاهرت اهمیت می­ دهی؟

9-       آیا دوست داشتی پانصد سال زندگی کنی؟

10-     آیا دوست داشتی اصلا به دنیا نمی­ آمدی؟

هنر برقراری ارتباط در مدرسه 

دانش­ آموزان، به مدرسه می­ آیند تا با هم بودن را تجربه کنند. مدرسه و زندگی در آن­ها باید به یک پدیده شگفت­ انگیز مبدل شود. بنابراین یکی از وظایف معلم­ها ایجاد ارتباطات مثبت و فراگیر میان کودکان است. بچه ­ها باید یاد بگیرند، همدیگر را دوست داشته باشند و به صحبت­های هم گوش فرا دهند. اگر قرار باشد بین دانش­ آموزان دیوارهای بلند ایجاد شود، پس تفاوت زندگی در خانواده با زندگی در مدرسه چیست؟ به هر صورت بدون ارتباطات سالم، تصویر ذهنی سالم ایجاد نمی­ شود. هر قدرکودکان بیشتر با هم بخندند، درس بخوانند و حرف بزنند، فضا سالم­تر می­شود.

عده­ ای از پدر و مادرها هراس دارند که کودکان، در ارتباطات­شان با افراد ناسالم آشنا شوند، طبیعی است که احتیاط در روابط بچه­ ها و مدیریت آن وظیفة اصلی والدین است، اما اگر همیشه از ارتباط بچه ­ها با همدیگر هراس داشته باشید آن­ها را از یک تجربه ناب انسانی محروم کرده ­اید. ما باید بیم و هراس و ترس را کنار گذاشته و بچه ­ها را با هم آشتی دهیم. آن­ها قرار است از همدیگر بهترین چیزها را بیاموزند. این فرایند را می­توان با بازی و تمرین­های گروهی ایجاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۵
خلاقیتکده شریف

خوشبختی موهبتی الهی است که همه می­توانند از آن برخوردار شوند. ممکن است در برهه­ ای از زندگی، یک فرد احساس نومیدی و پوچی کند. احساسی که فرد را از رسیدن به اهدافش دور می­سازد. متاسفانه بشر امروز اگرچه امکاناتش بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما خوشبخت­تر زندگی نمی­کند. خوشبخت زیستن در ابتدا باید در ذهن فرد به وقوع بپیوندد.

خوشبختی یعنی سالم بودن و احساس خوب داشتن از لحظات زندگی. یعنی هر انسانی بتواند به پرسش­های ذهنی ­اش در مورد هدف زندگی، فلسفه حیات و نفس خود در جهان هستی پاسخ مناسبی دهد. ناگفته نماند مقصود از خوشبختی به معنای نفی مشکلات و عدم وجود آن­ها نیست. در واقع انسانی که اهداف بلندمدت ندارد، دچار ضعف شخصیت و عدم پکپارچگی می­شود.

تنش بخشی از زندگی همه انسان­هاست، اما خوشبخت زیستن هم جزو ذات و ماهیت یک زندگی سالم به حساب می­ آید. در اینجاست که باز مفهوم تصویر ذهنی مثبت مطرح می­شود. هر چند که خوشبختی الزاماً، هدف یک زندگی سالم نیست، اما دستاورد مهمی در زندگی بوده که فرد در آن هنر خوب زیستن را آموخته است.

بنابراین باید غم و غصه و افسوس خوردن­، برای از دست دادن فرصت­ها را فراموش کنیم و در کلاس­های درس به کودکان این فرصت را بدهیم که زندگی خلاقانه را تجربه کنند. زندگی خلاق، یعنی پویا بودن و زنده نگه داشتن خوشبختی که باید در زیر پوستمان آن را تجربه کنیم. امروزه باید کودکان را به فضای باز ببریم و از آن­ها بخواهیم به صدای ضمیر روشن درونشان گوش فرا دهند. آن­ها باید پلیدی­ها و زشتی­ها را از خود برانند و به روشنایی برسند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در یک زندگی پر از احساس نشاط است که خلاقیت رشد و نمو پیدا می­کند. در واقع هر قدر کودکان ما احساس شادی، نشاط و هدفمندی کنند، بیشتر در جو خلاقیت قرار می­گیرند.

حال این سوال مطرح می­شود که چگونه می­توانیم دانش­ آموزان خوشبخت و نابغه تربیت کنیم؟ پاسخ ساده است. با افزایش اعتقاد و ایمان به خود و تصحیح الگوها و نگرش­های ذهنی آن­ها.

به این داستان توجه کنید" دو روز مانده بود به سی­ امین سالروز تولدم. آمادة ورود به دهه چهارم زندگی­ ام بودم و می­ترسیدم که تمام دوران خوشی زندگیم را پشت سر گذارده ­ام. طبق عادت همیشگی، اول صبح برای ورزش به پارک رفتم و مثل هر روز دوست کهنسالم را دیدم که برای ورزش به پارک آمده بود. او 79 سال داشت و با علاقه خاصی نرمش می­کرد، به او سلام کردم، او متوجه شد که من مثل هر روز نیستم و پرسید که آیا مشکلی برایم پیش آمده است؟ با خود فکر کردم که اگر به سن او برسم چگونه خواهم شد. برای همین از او پرسیدم بهترین دوران زندگی تو چه زمانی بوده؟ نگاهی به من کرد و گفت: "برای این سوال فیلسوفانه تو جوابی طولانی دارم. وقتی که بچه بودم، خانواده ­ام مراقبم بودند و همه نوع وسایل آرامش را برایم فراهم می­کردند و همه چیز عالی بود. آن زمان بهترین دوران زندگیم بود، وقتی به مدرسه می­رفتم و چیزهایی را یاد می­گرفتم، هر روز با آموختن چیزهای جدید احساس لذت می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود. وقتی که برای اولین بار شغلی پیدا کردم و مسئولیتی به من محول شد و در قبال کاری که انجام می­دادم، حقوق دریافت کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. وقتی که عاشق شدم و با همسر آینده ­ام آشنا شدم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که اولین فرزندم به دنیا آمد و خانواده ما کامل­تر شد و احساس پدربودن پیدا کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که بزرگ­ شدن فرزندانم را دیدم و ناظر به سامان رسیدن آن­ها بودم، لذت سرشاری در خود احساس می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود و حالا من 79 سال دارم بدنم سالم است، احساس خوبی دارم، هنوز هم عاشق همسرم هستم و فرزندانم موفق هستند. اکنون بهترین دوران زندگی من است" (ناظری،1386).

چه تجربة زیبایی و چه زندگی پر بار و پر برکتی! این یعنی خوشبختی و خوشبخت بودن یعنی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن. وقتی انسان در هر سنی و در هر شرایطی خود را موفق و خوشبخت بداند، یعنی از سلامت ذهن برخوردار است و انسانی که ذهن سالمی دارد، انسانی پویا بوده که می­تواند خلاق و نوآور نیز باشد. باید به کودکان یاد بدهیم که چگونه باید با مشکلات کنار بیایند و چگونه از دل مشکلات، زندگی خود را بسازند.

کودکان امروز، نیاز به تقویت ذهنی مثبت از خود دارند. بگذارید آن­ها خودشان باشند. آیا کودکان نباید اشتباه کنند؟ اگر در کلاس­های درس اشتباهات را گناه فرض کنیم و بچه­ هایی را که اشتباه کرده­ اند، گناهکار معرفی کنیم، پس باید در انتظار مرگ خلاقیت باشیم. اشتباه ­کردن، پایة رسیدن به موفقیت است. هیچ استادکاری بدون اشتباه کردن، با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ مهندسی بدون اشتباه­ کردن با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ نویسنده­ ای بدون نوشتن و پاره­ کردن نوشته­ هایش موفق نمی­شود.

بدانید هر روز بهترین روز زندگی شماست.

پس برای بهتر­شدن تلاش کنید. معلم­ها و والدین نباید ذهن کودکان را نسبت به یکسری از مشاغل خاص معطوف، جهت­ دهی و دسته­ بندی کنند. مهم نیست که کودکان ما چه شغلی برای آینده انتخاب می­کنند، مهم این است در هر شغلی بهترین و نابغه­ ترین آن کار شوند. کلاس خلاق پایه ی مدرسه خلاق و مدرسه خلاق، پایه شهر خلاق و شهر خلاق، پایه کشور خلاق و کشور خلاق پایه جهان خلاق است. برای خلاقیت و خلاق شدن نیاز به تغییر نگرش معلم­ها و والدین، نسبت به خود، اطرافیان و جهان داریم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۴
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ

زندگی به هیجان نیاز دارد

انسان، مجموعه‌ای گسترده و وسیع از هزاران خصیصه و حالت است. ما انسان­ها در هر لحظه از زندگی‌مان با موقعیت‌ها و شرایط گوناگون و متغیری مواجه می‌شویم و احساسات و انگیزه‌ها و در کل مجموعه عکس‌العمل‌های ما، در مواجه با این موقعیت‌هاست که زندگی ما را شکل می‌دهد.

یکی از این حالت­ها که در هر یک از ما به نوعی وجود دارد، هیجان است. هیچ تا به حال به وجود این حالت در خودتان فکر کرده‌اید؟ اینکه هیجان واقعاً چیست؟ آیا هیجان همیشه و در همة حالت­ها، یک احساس خوب و مفید است یا اینکه ضررهایی هم دارد؟

واکنش کلی و کوتاه به یک واقعیت غیرمنتظره همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند هیجان نامیده می‌شود. این حس دارای ابعادی چون ذهنی، جسمی، زیستی و … است. در علم روان­شناسی، هیجان­ها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند، زیرا رابطة آن­ها با نیازها و انگیزش­ها بسیار نزدیک است و می­توانند ریشة بسیاری از اختلال­های روانی یا روان­تنی را تشکیل دهند. هیجان­ها حتی می­توانند سلامت انسان را تضمین کنند. به عنوان مثال، ترس موجب می­شود که انسان خود را از خطر محفوظ بدارد و خشم موجب می­شود که به دشمن حمله کند.

هیجان، زندگی را روح می‌بخشد، ما را با سایر افراد مرتبط می‌سازد و به زندگی اجتماعی ما نور می‌تاباند، پایه کارهای هنری است، به ما نیروی زیادتری می‌بخشد و موجب می‌شود در مواردی از حد اعلای قدرت بدنی استفاده کنیم، ما را وادار می‌سازند که خود را برای مقبول افتادن آراسته سازیم و خاصیت داروی مقوی دارد.

هیجان بیش از حد و کنترل نشده، ممکن است شخص را به عمل ناشایست بکشاند، قوای عقلی را تحت‌الشعاع قرار دهد، شخص را به راه­های نامطلوب و گمراه­ کننده سوق دهد، موجبات اتلاف وقت را فراهم سازد یا حتی خطرات جانی به دنبال داشته باشد.

بچه ­ها به­طور ذاتی عاشق هیجان هستند، اما امروزه با وجود آپارتمان­های کوچک، روحیه غیرمنعطف پدر و مادر و معلم­ها چگونه می­توان هیجان را در آن­ها مدیریت کرد؟ کلاس­های درس می­توانند بهترین مکان برای حرف ­زدن، راه ­رفتن، نقاشی­کشیدن، میوه­ و سبزی خوردن یا کاشتن، ورزش­ کردن و موسیقی گوش­ کردن باشند. اگر کلاس­ها نتوانند هر روز به شور و شوق هیجانات بچه­ ها پاسخ دهند، مطمئن باشید که بعد از مدتی آن­ها به موجوداتی فاقد خلاقیت و روبات­های زنده مبدل می­شوند که بسیاری از انگیزه­ های رسیدن به یک زندگی خوب را از دست داده­ اند.

در واقع در یک کلاس پویا، کلاسی است که در آن کودکان آزاد باشند و هر کاری با پویایی و انرژی و نشاط انجام شود. بسیاری از پدر و مادرها از بچه­ ها شکوه و گلایه می­کنند که نامنظم هستند و وسایلشان را پخش و پلا می­کنند. به نظر شما چرا بچه ها از جمع ­کردن وسایل­شان طفره می­روند؟ چرا وسایل مدرسه ­شان را گم می­کنند؟ به خاطر اینکه آن­ها به زندگی منفعل یعنی آنچه ما به آن­ها یاد داده­ ایم، عادت کرده اند. بچه ­ها وقتی پدر و مادر و معلم­های خود را منفعل می­بینند، دیگر احساس شوقی برای انجام کارهایشان ندارند.

مهم نیست بچه­ ها تلویزیون تماشا می­کنند یا به موسیقی روز گوش می­دهند. مهم این است که از گوش ­کردن یا دیدن برنامه ­ها احساس خوبی داشته باشند و به تعبیر بهتر لذت ببرند. متاسفانه این روزها بسیاری از خانواده ­ها در گیر مسائل اقتصادی خانوار هستند، یعنی مجبورند از صبح تا شب برای کسب درآمد و رفع نیازها تلاش بیشتری کنند. این تلاش­های مضاعف باعث ربات ­شدن آدم­ها شده است. ربات­ شدن یعنی کارکردن برای پول درآوردن و فراموش کردن استفاده و بهره­ بردن از زندگی. این الگویی که به کودکان خود نیز منتقل می کنند.

بسیاری از بزرگسالان وقتی بچه ­ها بزرگتر می­شوند، از اینکه آن­ها نمی­توانند به آرزوهایشان برسند و یا در زندگی موفق نیستند، ناراحت می­شوند، اما نمی­دانند که خودشان و نظام آموزشی، مهمترین تقویت­ کنندگان این نارسایی­ها هستند. از یاد نبریم که بچه­ ها می­توانند آنچه که می­خواهند، بشوند و به رویاهایشان برسند. اصلاً هر انسانی می­تواند به رویاهایش دست یابد؛ اگر در ذهن خود تصویر روشنی از خود قدرتمند و قوی داشته باشد. بنابراین تقویت حس هیجان و ایجاد محیطی برای بروز آن از مهمترین کارهایی است که والدین و معلم­ها باید انجام دهند. انسان­ها بدون داشتن حالات هیجانی نمی‌توانند از زندگی لذت ببرند و در کارهای خود به موفقیت دست یابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۸
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

تعصبات- سنگ فکری ها

یکی از عوامل اساسی تضعیف نبوغ در هر جامعه تعصبات، سنگ فکری ها و سایر سنت هایی است که می تواند به تقویت باورهای مخرب مبدل شود. در یک جامعه ای که می خواهند زو به جلو حرکت کند باید بپذیریم که همیشه عده ای در برابر آن حرکت مقاومت می کنند. در ذهنیت افراد نیز وجود باورهای کلیشه ای و غلط عامل اساسی عقب ماندگی و ضعف های شخصیتی محسوب می شود.

مقصود از تعصب، آن مجموعه افکاریست که در طول زمان در مردم یک جامعه شکل می گیرد و به واکنش های عاطفی و احساسی به دور از هرگونه معیار عقلی و عقلانی منجر می شود. فرد متعصب در برخورد با یک مشکل، واکنش منفی نشان می دهد و برخوردی کورکورانه دارد.

تعصب می تواند به انحصارطلبی و خودبرتربینی در افراد یک جامعه منجر شود. مقصود از سنگ فکری نیز ایجاد جمود فکری و محدوداندیشی است که در اثر سال ها فکر نکردن و یا درست ندیدن، نشنیدن و نفهمیدن پدید می آید. سنگ فکری و تعصب باعث رشد پیش داوری، سطحی نگری شده و افراد را از فهم و استنباط عمیق مطالب دور می سازد. افراد متعصب به صورت و ظاهر قضایا نگاه می کنند و به کنه و ذات و ماهیت مسائل توجه ندارند. اگر در جامعه مردم بیش از حد به واکنش عاطفی و به دور از معیارهای عقلی دست بزنند، در اثر مرور زمان دچار عوام زدگی می شوند. اما خلاقیت مسیری متفاوت را پیش روی ما می گذارد و پیش بینی رفتارها را سخت و دشوار می کند. چون افراد خلاق به دنبال راه های جدید، محصولات جدید و ابداعات و نوآوری های بدیع هستند.

بستن ورودی و خروجی های فکر مهم ترین عامل رشد تعصب و سنگ فکری است

راز موفقیت و رسیدن به مرحله شکوفایی ذهنی، مسیری طولانی و پر رمز و راز دارد. در مدرسه نابغه ها باید تلاش شود که تا حد امکان با زمینه هایی که باعث توقف فکر یا ایجاد محدودیت در فرد می شود، مبارزه کرد. در این مدارس هیچ چیز کهنه، فرسوده و ایستا نیست و همه چیز رنگ طراوت، شادی و پویایی دارد.

یاد گرفتن نیاز به جذابیت دارد و جذابیت در تجربیات جدید یا احیای کلاس های پویا نهفته است. لازم است هر معلمی، هر روز در کلاس خود تغییر و شگفتی ایجاد کن. هیچ آموزش منحصر به فردی در کلاس های سنتی که معلم محور اصلی تدریس و سخنران است و دانش آموزان شنونده هستند، پدید نمی آید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۷
خلاقیتکده شریف