خلاقیتکده شریف

ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت
  • خلاقیتکده شریف

    ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت

مشخصات بلاگ
خلاقیتکده شریف

وبلاگ خلاقیتکده شریف که متعلق به سایت خلاقیتکده شریف می باشد به طور روزانه به انتشار اخبار مربوط به خلاقیتکده و همچنین مقالات علمی در مورد تکنیک های پرورش خلاقیت و ... می پردازد.
ما را در اینستاگرام و آپارات نیز دنبال کنید.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بچه» ثبت شده است

چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ

تقویت خودشناسی در کودکان

برای تقویت خودشناسی، از کودکان بخواهید به خودشان فکر کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بر روی کاغذ بنویسند و به سوال من کیستم؟ پاسخ دهند. کودکان باید روش گوش­ دادن به خود را بیاموزند. گوش دادن به خود باید در یک محیط آرام انجام شود. تا زمانی که من ندانم که کیستم چگونه می­توانم دیگران و خداوند را بشناسم؟ پس بخشی از تصویر ذهنی مناسب از دیگران، به تقویت تصویر مناسب از خود مربوط می­شود.

برای تمرین بیشتر از آن­ها بخواهید تا به سوال­های زیر پاسخ دهند:

1-       چه زمانی را برای خوابیدن می­ پسندی؟

2-       دوست داری با چه کسانی همسفر شوی؟

3-       چقدر با خودت حرف می­زنی؟

4-       چقدر از خودت عصبانی هستی؟

5-       چقدر در یک مهمانی به دیگران توجه داری؟

6-       آیا از شعر خودت خوشت می­ آید؟

7-       آیا وارد بحث­های سیاسی می­شوی؟

8-       آیا به ظاهرت اهمیت می­ دهی؟

9-       آیا دوست داشتی پانصد سال زندگی کنی؟

10-     آیا دوست داشتی اصلا به دنیا نمی­ آمدی؟

هنر برقراری ارتباط در مدرسه 

دانش­ آموزان، به مدرسه می­ آیند تا با هم بودن را تجربه کنند. مدرسه و زندگی در آن­ها باید به یک پدیده شگفت­ انگیز مبدل شود. بنابراین یکی از وظایف معلم­ها ایجاد ارتباطات مثبت و فراگیر میان کودکان است. بچه ­ها باید یاد بگیرند، همدیگر را دوست داشته باشند و به صحبت­های هم گوش فرا دهند. اگر قرار باشد بین دانش­ آموزان دیوارهای بلند ایجاد شود، پس تفاوت زندگی در خانواده با زندگی در مدرسه چیست؟ به هر صورت بدون ارتباطات سالم، تصویر ذهنی سالم ایجاد نمی­ شود. هر قدرکودکان بیشتر با هم بخندند، درس بخوانند و حرف بزنند، فضا سالم­تر می­شود.

عده­ ای از پدر و مادرها هراس دارند که کودکان، در ارتباطات­شان با افراد ناسالم آشنا شوند، طبیعی است که احتیاط در روابط بچه­ ها و مدیریت آن وظیفة اصلی والدین است، اما اگر همیشه از ارتباط بچه ­ها با همدیگر هراس داشته باشید آن­ها را از یک تجربه ناب انسانی محروم کرده ­اید. ما باید بیم و هراس و ترس را کنار گذاشته و بچه ­ها را با هم آشتی دهیم. آن­ها قرار است از همدیگر بهترین چیزها را بیاموزند. این فرایند را می­توان با بازی و تمرین­های گروهی ایجاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۵
خلاقیتکده شریف

خوشبختی موهبتی الهی است که همه می­توانند از آن برخوردار شوند. ممکن است در برهه­ ای از زندگی، یک فرد احساس نومیدی و پوچی کند. احساسی که فرد را از رسیدن به اهدافش دور می­سازد. متاسفانه بشر امروز اگرچه امکاناتش بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما خوشبخت­تر زندگی نمی­کند. خوشبخت زیستن در ابتدا باید در ذهن فرد به وقوع بپیوندد.

خوشبختی یعنی سالم بودن و احساس خوب داشتن از لحظات زندگی. یعنی هر انسانی بتواند به پرسش­های ذهنی ­اش در مورد هدف زندگی، فلسفه حیات و نفس خود در جهان هستی پاسخ مناسبی دهد. ناگفته نماند مقصود از خوشبختی به معنای نفی مشکلات و عدم وجود آن­ها نیست. در واقع انسانی که اهداف بلندمدت ندارد، دچار ضعف شخصیت و عدم پکپارچگی می­شود.

تنش بخشی از زندگی همه انسان­هاست، اما خوشبخت زیستن هم جزو ذات و ماهیت یک زندگی سالم به حساب می­ آید. در اینجاست که باز مفهوم تصویر ذهنی مثبت مطرح می­شود. هر چند که خوشبختی الزاماً، هدف یک زندگی سالم نیست، اما دستاورد مهمی در زندگی بوده که فرد در آن هنر خوب زیستن را آموخته است.

بنابراین باید غم و غصه و افسوس خوردن­، برای از دست دادن فرصت­ها را فراموش کنیم و در کلاس­های درس به کودکان این فرصت را بدهیم که زندگی خلاقانه را تجربه کنند. زندگی خلاق، یعنی پویا بودن و زنده نگه داشتن خوشبختی که باید در زیر پوستمان آن را تجربه کنیم. امروزه باید کودکان را به فضای باز ببریم و از آن­ها بخواهیم به صدای ضمیر روشن درونشان گوش فرا دهند. آن­ها باید پلیدی­ها و زشتی­ها را از خود برانند و به روشنایی برسند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در یک زندگی پر از احساس نشاط است که خلاقیت رشد و نمو پیدا می­کند. در واقع هر قدر کودکان ما احساس شادی، نشاط و هدفمندی کنند، بیشتر در جو خلاقیت قرار می­گیرند.

حال این سوال مطرح می­شود که چگونه می­توانیم دانش­ آموزان خوشبخت و نابغه تربیت کنیم؟ پاسخ ساده است. با افزایش اعتقاد و ایمان به خود و تصحیح الگوها و نگرش­های ذهنی آن­ها.

به این داستان توجه کنید" دو روز مانده بود به سی­ امین سالروز تولدم. آمادة ورود به دهه چهارم زندگی­ ام بودم و می­ترسیدم که تمام دوران خوشی زندگیم را پشت سر گذارده ­ام. طبق عادت همیشگی، اول صبح برای ورزش به پارک رفتم و مثل هر روز دوست کهنسالم را دیدم که برای ورزش به پارک آمده بود. او 79 سال داشت و با علاقه خاصی نرمش می­کرد، به او سلام کردم، او متوجه شد که من مثل هر روز نیستم و پرسید که آیا مشکلی برایم پیش آمده است؟ با خود فکر کردم که اگر به سن او برسم چگونه خواهم شد. برای همین از او پرسیدم بهترین دوران زندگی تو چه زمانی بوده؟ نگاهی به من کرد و گفت: "برای این سوال فیلسوفانه تو جوابی طولانی دارم. وقتی که بچه بودم، خانواده ­ام مراقبم بودند و همه نوع وسایل آرامش را برایم فراهم می­کردند و همه چیز عالی بود. آن زمان بهترین دوران زندگیم بود، وقتی به مدرسه می­رفتم و چیزهایی را یاد می­گرفتم، هر روز با آموختن چیزهای جدید احساس لذت می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود. وقتی که برای اولین بار شغلی پیدا کردم و مسئولیتی به من محول شد و در قبال کاری که انجام می­دادم، حقوق دریافت کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. وقتی که عاشق شدم و با همسر آینده ­ام آشنا شدم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که اولین فرزندم به دنیا آمد و خانواده ما کامل­تر شد و احساس پدربودن پیدا کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که بزرگ­ شدن فرزندانم را دیدم و ناظر به سامان رسیدن آن­ها بودم، لذت سرشاری در خود احساس می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود و حالا من 79 سال دارم بدنم سالم است، احساس خوبی دارم، هنوز هم عاشق همسرم هستم و فرزندانم موفق هستند. اکنون بهترین دوران زندگی من است" (ناظری،1386).

چه تجربة زیبایی و چه زندگی پر بار و پر برکتی! این یعنی خوشبختی و خوشبخت بودن یعنی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن. وقتی انسان در هر سنی و در هر شرایطی خود را موفق و خوشبخت بداند، یعنی از سلامت ذهن برخوردار است و انسانی که ذهن سالمی دارد، انسانی پویا بوده که می­تواند خلاق و نوآور نیز باشد. باید به کودکان یاد بدهیم که چگونه باید با مشکلات کنار بیایند و چگونه از دل مشکلات، زندگی خود را بسازند.

کودکان امروز، نیاز به تقویت ذهنی مثبت از خود دارند. بگذارید آن­ها خودشان باشند. آیا کودکان نباید اشتباه کنند؟ اگر در کلاس­های درس اشتباهات را گناه فرض کنیم و بچه­ هایی را که اشتباه کرده­ اند، گناهکار معرفی کنیم، پس باید در انتظار مرگ خلاقیت باشیم. اشتباه ­کردن، پایة رسیدن به موفقیت است. هیچ استادکاری بدون اشتباه کردن، با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ مهندسی بدون اشتباه­ کردن با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ نویسنده­ ای بدون نوشتن و پاره­ کردن نوشته­ هایش موفق نمی­شود.

بدانید هر روز بهترین روز زندگی شماست.

پس برای بهتر­شدن تلاش کنید. معلم­ها و والدین نباید ذهن کودکان را نسبت به یکسری از مشاغل خاص معطوف، جهت­ دهی و دسته­ بندی کنند. مهم نیست که کودکان ما چه شغلی برای آینده انتخاب می­کنند، مهم این است در هر شغلی بهترین و نابغه­ ترین آن کار شوند. کلاس خلاق پایه ی مدرسه خلاق و مدرسه خلاق، پایه شهر خلاق و شهر خلاق، پایه کشور خلاق و کشور خلاق پایه جهان خلاق است. برای خلاقیت و خلاق شدن نیاز به تغییر نگرش معلم­ها و والدین، نسبت به خود، اطرافیان و جهان داریم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۴
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ب.ظ

روح خلاق

در بسیاری از مواقع بچه ها علاقه مندند که به ماهیت اشیا و کنه هستی پی ببرند. آنان با روش های ساده ای این کار را می کنند. مثلا به آسمان خیره می شوند، از رنگین کمان سوال می پرسند و اشیای اطراف خود را نام گذاری می کنند. آنان زندگی و دنیای اطراف را با عینک خود می بینند و تفسیر می کنند. بچه ها وقتی به پیچک های سبز نگاه می کنند که از روی دیوار بالا رفته، شگفت زده می شوند و آن را همچون یک موشک کاغذی سبز می بینند که دور خود می پیچد و به آسمان می رسد. اما این کودکان وقتی به تدریج وارد دنیای بزرگسالی می شوند، دچار قید و بندهای جامعه و فرهنگ رسمی می شوند. در آن دوران این جامعه است که به آنان می گوید از کجا، به کجا و چگونه راه بروند. در چنین فضایی راه نفس کشیدن آنان بسته می شود و شتاب برای دفن حقیقت خود واقعی و اصیل پدید می آید. کودکان با تولد زیر آوار تکرار و تکرار له می شوند و دیگر توانی برای نفس کشیدن ندارند.

 

روح خلاق یعنی تفسیر عاشقانه ی زندگی و حرکت به سوی مکان ها و فضاهایی که در ما انگیزه های بیشتری برای زندگی ایجاد می کند.

کودکان را نباید دست کم گرفت و باید در نظر داشت که نیازها و خواسته های آنان فراتر از برنامه هایی است که ما برای آنان در نظر می گیریم. معلم ها اگر به نقش خود، آگاه باشند، باید کودکان را به جایی ببرند که جز شگفتی و شعر و شور چیز دیگری وجود ندارد. آموزش و پرورش باید بستری  برای رهایی ذهنی، تغییر بینش و تقویت خیال پردازی و تخیل کودکان فراهم کند. انسان موجودی پیچیده و پر رمز و راز است اما نباید این را از یاد برد که همین انسان به طور خودجوش عاشق زندگی می کند. ما باید احساس زندگی و لمس زیبایی ها را به بچه ها آموزش دهیم. این کار مهم تر از کار کردن با رایانه است. بچه ها اگر زیبایی را احساس کنند، در سخت ترین شرایط هم می توانند خوب زندگی کردن را تجربه کنند. معلم ها هم باید هر روز شانس جدیدی به بچه ها برای حضور فراگیر و خودشکوفا بدهند. این درست مثل دادن تخم مرغ های شانسی به دست دانش آموزان یک کلاس است که داخل هر یک از آنان هدیه ای متفاوت برای آنان وجود دارد. هدایایی که وقتی دیده می شوند، لبخند را بر لبان آنان جاری می سازد. دانش آموزان در هر دوره ای الماس های همان عصر هستند. الماس هایی که می درخشند و اطراف را روشن می کنند. منتها این الماس ها در یک دالان بسته در حرکتند و این وظیفه ماست که آنان را احیا کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۷
خلاقیتکده شریف