خلاقیتکده شریف

ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت
  • خلاقیتکده شریف

    ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت

مشخصات بلاگ
خلاقیتکده شریف

وبلاگ خلاقیتکده شریف که متعلق به سایت خلاقیتکده شریف می باشد به طور روزانه به انتشار اخبار مربوط به خلاقیتکده و همچنین مقالات علمی در مورد تکنیک های پرورش خلاقیت و ... می پردازد.
ما را در اینستاگرام و آپارات نیز دنبال کنید.

طبقه بندی موضوعی

۳۱ مطلب با موضوع «مقاله» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ب.ظ

تمرین خلاقیت با قلم

یکی از بی نظیرترین ابزارهای آموزش خلاقیت و برانگیختن تفکر واگرا، قلم است. شاید به نظر شما این موضوع کمی خنده دار بیاید؛ اما بسیاری از متخصصین خلاقیت بر این باورند که اگر بچه ها قلم را خوب بشناسند و بتوانند با آن بازی کنند و یا کارگروه های مختلف در این مورد تشکیل دهند به نتایج مطلوبی خواهند رسید. بیایید یک بازی ساده با قلم انجام دهیم. این بازی باید در کلاس یا خانه انجام شود. به نظر شما با قلم چه کارهایی می توان انجام داد؟ نوشتن، فکر کردن، باز هم نوشتن، حرف های خوب نوشتن، تصویر کشیدن، خط خطی کردن. 
ما هم قبول داریم همه این کارها را می شود انجام داد، اما قلم شما را به فراتر از آنچه که فکر می کنید پیش می برد. قلم می تواند زندگی شما را تغییر دهد، می تواند باعث مرگ شما شود، می تواند باعث زندگی دوباره شما شود. باور ندارید؟ 
تعجب نکنید، این داستان واقعی را بشنوید: 
در خلال جنگ جهانی دوم زمانی که هنوز اینترنت و موبایل و رسانه ها به این گستردگی در اختیار بشر نبود، دو نفر به دلیل فعالیت های سیاسی به زندان می افتند. حکم آنان این بود: یک سال زندان انفرادی. 
وقتی آن دو را به سلول های خود می بردند، این دو که دوست های قدیمی بودند و هر دو با زبان مرسی آشنایی داشتند، از این طریق با یکدیگر حرف می زدند و از آنجایی که سلول های آنان در مجاور هم قرار گرفته بود، این امکان برایشان وجود داشت که با مرسی با یکدیگر درد و دل کنند. 
اما شاید بپرسید مرسی نیاز به دستگاه مخصوصی دارد و آنان قطعا در زندان این وسیله را در اختیار نداشتند. بله درست است، اما آنان با استفاده از دو قلمی که در اختیار داشتند و زدن آن به دیوار و تولید صدا با هم ارتباط برقرار می کردند. این داستان به ما نشان می دهد که قلم کاربردهای اساسی دیگری هم غیر از نوشتن دارد. اما به نظر شما یک قلم چه کاربردهای دیگری دارد؟ همین الان روی کاغذ شروع به نوشتن کنید و کاربردهای آن را نه با تفکر همگرا، بلکه با تفکر واگرا یعنی در ابعاد مختلف و متنوع بنویسید مانند: لای پنجره و در گذاشتن، خاراندن پشت، آتل بستن انگشت دست، وصل کردن به عینکی که دسته ندارد، در آوردن وسایلی که پشت شوفاز افتاده است، مشخص کردن مرز یا محدوده چیزی، حل کردن شکر در چای و.... 
حال بیاید برای قلم کاربردهای دیگری در نظر بگیریم، کاربردهایی که اگر به کاربرد اصلی آن یعنی نوشتن افزوده شود، بیشتر به یک معجزه شبیه است. 
ما می توانیم قلمی بسازیم که: 
• برایمان موسیقی پخش کند. 
• فیلم نمایش دهد. 
• از دل آن تابلوهای زیبای نقاشی بیرون بیاید. 
• نوک آن از طلا باشد. 
• دارای توانایی سخن گفتن باشد. 
• نقش یک کامپیوتر را ایفا کند. 
در نظر داشته باشید همه این مواردی که اشاره شد بخش کوچکی از عظمت قلم است که در اختیار ما قرار دارد. چرا تاکنون به این همه کاربرد و یا تغییراتی که می توان توسط قلم انجام داد توجه نکرده ایم؟ چون ما عادت به فکر کردن بر اساس تفکر همگرا و خطی کرده ایم. تفکر واگرا یعنی پر و بال دادن به فکر و اندیشه و احساس کودکان. معلم ها و والدین عزیز شما می توانید این تمرین را در موارد مشابه دیگر مانند دکمه، کاغذ، لوبیا و... انجام دهید. 
اگر به کودکان اجازه تفکر واگرا بدهیم و آنان را دعوت به اندیشیدن کنیم، مطمئناً نتایج مطلوبی به دست خواهد آمد. دانش آموزان هزاره سوم می توانند دنیا را تغییر دهند، چون آنان یاد گرفته اند با نبوغ، احساس، لبخند و اندیشه زندگی کنند. زندگی ای که در پرتو ایمان، خلاقیت، شور و اشتیاق به تحول به دست می آید. 
به امید داشتن نسلی خلاق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۸
خلاقیتکده شریف
دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان (3)

بخش سوم از سلسله مقالات افزایش اشتیاق و انگیزه در کودکان

لینک قسمت اول 

لینک قسمت دوم 

انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی مانند پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد. آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی این است که کودکان به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شوند. این مقاله نیز در ادامه مقالات قبلی به ارائه راهکارهایی برای پرورش و ایجاد انگیزه و اشتیاق در کودکان می ­پردازد.

 

1)       کودک توانایی حل مسئله را به شکلی خلاق در خود دارد، به برانگیخته­ شدن آن کمک کنید.

کارهای سخت و دشوار می­توانند به منزله چالش­های اشتیاق­ آور دیده شوند. به کودک کمک کنید نسبت به آنها همین دیدگاه را داشته باشد نه آینکه آنها را موانعی نفس­گیر و خسته­ کننده بداند. راهنمایی­های زیر در این مورد بسیار سودمند می­باشند:

الف) فهرستی از مشکلاتی که نیاز به راه­ حل دارند، تهیه کنید.

ب) یکی از مشکلات ذکر شده در آن را انتخاب کنید. می­توانید به بقیه مشکلات بعداً رسیدگی کنید. به او کمک کنید فقط روی یک چیز تمرکز کند.

ج) همفکری برای یافتن راه ­حل­ها. از او بخواهید برای حل مشکل تا جایی که به فکرش می­رسد، نظر دهد. کمکش کنید که همه چیز را در یک فهرست بنویسید؛ مهم نیست اگر راه­ حل­هایش ساده­ لوحانه باشد.

د) یکی از راه­ حل­ها را انتخاب و آن را امتحان کنید.

اگر او با مشکلات بیشتری مواجه شد، سوالاتی بپرسید که به پیدا­کردن را­ه ­حل کمک می­کند. به عنوان مثال (در بازی خانه­ سازی) به جای گفتن "فک کنم اینجا یه کم چسب لازمه!" از او بپرسید چطور می­تونی این دو بخش رو محکم کنار هم نگه داری؟

یادتان باشد فعالیت مورد نظر را برایش سرگرم ­کننده و آرامش ­بخش بسازید. تنها کمی تشویق و پشت گرمی لازم است تا فرزند شما مشکلات را به عنوان چالش­هایی شوق­ آمیز ببیند و یاد بگیرد از قدرت خلاقیتش استفاده کند.

 

2)       برای تشویق و ترغیب کودک به مطالعه بهتر است با نوشتن نام تمام کتاب­هایی که او تا به حال خوانده، یک زنجیر درست کنید.

به این صورت که نام هر کتاب را روی یک کارت نوشته و این کارت­ها را روی دیوار نصب کنید. او می­تواند کارت­ها را به شکل دایره قیچی کند و آنها را به شکل یک هزار پا کنار هم قرار دهد یا اینکه اسم کتاب­ها را روی نوارهای کاغذی بنویسد و آنها را به شکل زنجیرة کاغذی در بیاورد. به این ترتیب او تشویق می­شود کتاب­های بیشتری بخواند تا بتواند اسم آنها را وارد این زنجیره کند.

 

3)     یادکردن از آدم­هایی که می­توانند برای او الگو و سرمشق باشند.

 اگر فرزند شما با خصلت­ها و ویژگی­هایی که باعث موفقیت دیگران شده آشنا شود و از آنها یاد بگیرد، می­تواند به ­تدریج همان خصلت­ها و رویکردها را برای موفقیت در زندگی خودش به­کار ببندد. به افراد موفقی که او آنها را می­شناسد اشاره کنید و بعد پیشنهاد دهید که زندگی­نامه شخصیت­های تاریخی معروف را مطالعه کند. کتابخانه محل می­تواند در این زمینه منابع خوبی در اختیار شما قرار دهد. فرزند شما وقتی بداند که افراد دیگر نیز چالش­های دشواری در زندگی داشته و آنها را به خوبی پشت سرگذاشته­ اند، رفته رفته نگرش "من می­توانم" را در خود رشد می­دهد.

 

4)      با تعیین مدت زمان منطقی و حساب شده برای کارها، مانع از وقت­ کشی او شوید.

 برای کامل انجام­ دادن کارهایش محدودیت زمانی مناسب و حساب شده در نظر بگیرید. (از او بپرسید که به نظر او چه مدت زمانی برای انجام کارهایش لازم دارد). سپس از یک ساعت زمان­ سنج استفاده کنید و او را تشویق کنید که قبل از زنگ زدن ساعت، کارهایش را تمام کند. از یاد نبرید در صورت انجام خوب کارها او را تحسین کنید.

 

5)     از او بخواهید با خودش رقابت کند.

از یک ساعت زمان­ سنج استفاده کنید تا ببینید که فرزندتان برای انجام یک کار خاص چقدر زمان صرف می­کند. سپس این زمان را روی یک کاغذ نوشته به یخچال بچسبانید. از او بپرسید آیا می­تواند بار دیگر در انجام این کار رکورد خود را بشکند.

 

6)      به او یاد بدهید از موفقیت و پیروزی یک تصویر ذهنی مثبت و خوش ­بینانه بسازد.

هر چقدر هدفی که او در ذهن دارد در نظرش واضع و روشن باشد، می­تواند راحت­تر به آن برسد.به عنوان مثال به او بگویید "تصور کن معلمت می­گوید حالا وقت امتحان املاست. خودت رو تصور کن که با اعتماد­به­ نفس بالا (آخه می­دونی که همه کلمه ­ها رو خوندی). تصور کن او داره کلمه ­ها رو تلفظ می­کنه و تو هم داری اونا رو به درستی می­نویسی و بعد تصور کن یه بیست خوشگل وسط برگه امتحانیت ظاهر شده!"

 

 

 

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۴
خلاقیتکده شریف
يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ

افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان (2)

بخش دوم از سلسله مقالات افزایش اشتیاق و انگیزه در کودکان 

لینک قسمت اول 

انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف می‌شود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد. به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید. در مقاله قبلی در مورد 7 روش برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان صحبت کردیم. در این مقاله سعی داریم راه­های دیگری برای افزایش انگیزه و اشتیاق ارائه دهیم پس با ما همراه باشید.

1)       به او یاد دهید برای خودش اهداف درازمدت تعیین کند.

مطالعات نشان می­دهد بچه ­های باانگیزه مایلند در زمان حال زندگی کنند. آنها می­پرسند، "چرا داریم این مطلب رو یاد می­گیریم؟ قراره چه وقت از این نکته­ ای که یادگرفتیم، استفاده کنیم؟". دانش ­آموزان با انگیزه می­دانند که اعمال امروزشان می­تواند در آینده آنها تاثیرگذار باشد. آنها سخت­کوشی امروز خود را به امید موفقیت فردایشان دوست دارند. شما با به کار بستن روش­های زیر می توانید در زمینه ایجاد "هدف" به کودک آموزش­هایی بدهید:

* برای او مقداری پول توجیبی تعیین کنید. این پول باید آنقدر باشد که برای خود خوراکی بخرد ولی از طرفی باید آنقدر کم باشد که تشویق شود آن را برای خرید چیزهای گران و خاص پس­ انداز کند.

* برای رسیدن به یک هدف خاص، یک برنامه پس انداز خانوادگی ترتیب دهید. آیا قصد دارید با خانواده به مسافرت تابستانی بروید؟ به او نشان دهید که چگونه هر هفته مقدار کمی پول پس ­انداز می­کنید.

* درباره یکی از هدف­های بلندمدت خود صحبت کنید. به عنوان مثال شاید دوست دارید مدرک دیپلم خود را بگیرید. شاید می­خواهید سیگارکشیدن را کنار بگذارید یا وزن کم کنید. هدف شما هر چه هست نیاز به برنامه­ریزی دارد. درباره برنامه ­ای که برای رسیدن به این هدف دارید، با فرزند خود صحبت کنید.

 

2)      به او کمک کنید کارهای بزرگ را به بخش­های کوچکتر و دست­یافتنی ­تر تقسیم کند.

گاهی اوقات انجام کارهای بزرگ بسیار نفس ­گیر به نظر می­رسند. بچه ­ها وقتی احساس کنند کاری که پیش­رویشان است غیرممکن می­باشد، انگیزه و اشتیاق خود را برای انجام آن از دست می­دهند. فرض کنید باید تا آخر ماه گزارش مهمی را به معلمش تحویل دهد. به او بگویید"اول از همه، بیا یه سر بریم کتابخونه تا بتونی اطلاعات مورد نیازت رو جمع­ آوری کنی. بعدش باید هر روز یه زمانی رو برای مطالعه و یادداشت­ برداری اختصاص بدی. بعد از اون می­تونی خلاصه نویسی رو شروع کنی، در مرحله بعد از کل تحقیقات یک چرک­نویس تهیه کنی. وقتی کارت تموم شد باید قبل از نوشتن نسخه کامل و نهایی گزارش، آن را به دقت بخونی و ویرایش کنی."

از او بخواهید تمام مراحل را در یک کاغذ بنویسید و در کنار هر کدام یک تاریخ معین را ذکر کند، این لیست را در جایی نصب کند و پس از اتمام هر یک از مراحل، آن را خط بزند. فرزند شما با پشت سرگذاشتن هر یک از مراحل، انگیزه و اعتمادبه ­نفس لازم را برای انجام کامل کار به­ دست می­ آورد.

 

3)     سپاس و قدردانی خود را نشان دهید.

سپاس و قدردانی از بچه­ ها به آنها انگیزه می­دهد تا نهایت سعی و تلاش خود را به کار بگیرند. بچه ­ها وقتی بدانند والدین­شان ارزش سخت­کوشی آنها را می­دانند بیشتر از قبل تلاش می­کنند. در ادامه روش­های خوبی برای نشان­دادن سپاس و قدردانی ارائه شده است:

"ممنونم که اتاقت رو تمیز کردی."

"تشکر که تا دیدی دستم پره، از تماشای تلویزیون دست کشیدی و اومدی کمکم."

"متوجه شدم که برای امتحان ریاضی چقدر تلاش کردی! بهت افتخار می­کنم."

 

4)      به او یاد دهید درباره خودش با خوش­ بینی حرف بزند.

از قصة "ماشین کوچولویی که تونست و موفق شد" کمک بگیرید، که در حال طی­ کردن مسیر کوهستانی تکرار می­کرد،"من می­تونم، من می­تونم."

هر گاه کودک شما قصد انجام کار دشواری داشت به او یاد دهید که مثل این ماشین کوچولو دائم به خودش بگوید، "من می­تونم، من می­تونم."

 

5)     او را تشویق کنید در یک فعالیت خارج از مدرسه شرکت کند.

بسیاری از کارشناسان معتقدند وقتی بچه ها خود را در زمینه ­های غیر درسی پیروز و موفق می­بینند، انگیزه پیدا می­کنند تا همان موفقیت را در کلاس درس نیز داشته باشند. بگذارید او فعالیت مورد علاقه­ اش را انتخاب کند و از یاد نبرید تلاش و پشت کار او نیاز به تحسین شما دارد.

 

6)      به او کمک کنید پیشرفت خود را ببیند و حس کند.

 یک کتاب قدیمی را (که زمانی مورد علاقه­ اش بوده) بیرون بیاورید و به او بگویید،"یادته وقتی نمی­تونستی این کتاب رو به درستی بخونی؟ اما حالا خوندن رو کاملاً یاد گرفتی!" اگر او در حل یک تقسیم طولانی با مشکل مواجه شده از او بپرسید "یادت میاد که نمی­تونستی یه جمع ساده (مثل 9+6) رو حل کنی؟" او را در بحث و گفتگو شرکت دهید. از او بپرسید چه چیز جدیدی یاد گرفته که دیروز _ یا هفته گذشته یا ماه قبل _ آن را نمی­دانسته. بعضی اوقات درباره آینده چنین سوالاتی بپرسید. مثلاً دوست داری سال آینده یه همچین روزی چه چیزی رو بدونی یا بلد باشی؟"

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۶
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

هفت روش برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان

 

آیا قصه لاک پشت و خرگوش را به یاد می آورید؟

لاک پشت قصه ما مسابقه را برد، چون با انگیزه­ تر از خرگوش بود. او آنقدر تلاش و کوشش به خرج داد تا در نهایت به هدفش رسید.

انگیزه و اشتیاق داشتن یک اصل است که برای فرزند شما نیز ضروری است. بچه­ های با انگیزه، برای تجربة چیزهای جدید هیجان بیشتری دارند. آنها بدون بهانه­ جویی و غرزدن­های زیاد، تکالیف مدرسه (و نیز وظایفی که در خانه به عهدة آنهاست) انجام می­دهند و حرف شنوی دارند (بیشتر اوقات به جای "نه"،"بله" می­گویند).

تعجب ­آور نیست که این بچه ­ها در مدرسه نیز عملکرد بهتری داشته باشند. آنها همیشه نهایت تلاش خود را می­کنند. آموختن چیزهای جدید برای آنها یک چالش بوده و از آن لذت می­برند. مطالعات نشان می­دهد آنها نسبت به بچه­ های تیزهوشی که هیچ تلاشی نمی­کنند، اغلب اوقات عملکرد بهتری دارند.

هیچ­کس به اندازة خود شما، بر میزان انگیزه و اشتیاق فرزندانتان تاثیر ندارد. اعمال و رفتارهای شما می­تواند نگرش "من نمی­توانم" را در فرزندتان بپروراند و رشد دهد.

در این مقاله 7 روش، برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کودکان به شما می­ آموزیم. کودک با به ­دست­ آوردن انگیزه و اشتیاق لازم در مسیر موفقیت در درس و زندگی قرار می­گیرد.

 

1)       به او یاد دهید که برای خود هدف­هایی داشته باشد.

با هدف­های کوچک شروع کنید. برای بچه­ های کوچک این اهداف می­تواند شامل بستن بند کفش یا فراگرفتن املاء صحیح اسم خودشان باشد. بچه­ های بزرگتر ممکن است بخواهند املاء صحیح یک لیست از کلمات دشوار یا دوچرخه سواری را یاد بگیرند. هر یک از موفقیت­های او را (چه کوچک و چه بزرگ) ارج بنهید. از یاد نبرید بچه ­هایی که در یک بخش، طعم موفقیت و پیروزی را می­چشند بیشتر مشتاق می­شوند چیزهای دیگری را تجربه کنند و یاد بگیرند.

 

2)      دربارة کارهای مدرسه صحبت کنید.

از او بپرسید" امروز مدرسه چطور بود؟" و بعد در این مورد وارد جزئیات شوید: "بامزه ­ترین اتفاقی که امروز افتاد چی بود؟"، "چه داستانی رو یاد گرفتی؟" و بعد خود را واقعاً مشتاق شنیدن پاسخ­ها نشان دهید. وقتی نسبت به امور مدرسه فرزندتان علاقه نشان دهید، او توجه بیشتری خواهد کرد و تجربة روزهای مدرسه را مشتاق­تر از قبل با شما در میان خواهد گذاشت.

 

3)     یادآوری موفقیت ها

تمام جایزه ­ها، کارت­های امتیاز، نشان­های افتخار و عکس­هایی از رویدادهای مدرسه را در یک آلبوم عکس بزرگ نگهداری کنید. هر گاه چیز جدیدی به این آلبوم اضافه کردید به او بگویید که نسبت به موفقیت­های او چقدر حس غرور و افتخار دارید. گه­گاه آلبوم را بیرون بیاورید و به پدربزرگ و مادربزرگ و بستگان دیگر نشان دهید. هرگاه روز بدی را سپری کرده بود، او را تشویق کنید به آلبومش نگاه کند و از موفقیت­های گذشته ­اش یاد کنید.

4)      به یادش بیاورید که اومی­تواند.

 تقریبا همة بچه­ ها دیر یا زود آیة یاس خواندن را شروع می­کنند و دائماً تکرار می­کنند که"نمی­تونم". در این شرایط بهتر است پیشرفت­ها و موفقیت­های او را به یادش بیاورید. در اموری که ضعف دارد به او کمک کنید ولی به او یادآوری کنید خودش نیز می­تواند مشکلاتش را حل کند.

 

5)     زمانی را برای با او بودن اختصاص دهید.

این برایش بهترین پاداش است. بعضی از والدین برای موفقیت­های خاص فرزندان­شان، پول و جوایز دیگری را (به عنوان پاداش) در نظر می­گیرند. اما این کار تنها یک چیز را به کودک می ­آموزد: به جای لذت­ بردن از غرور و افتخاری که از انجام یک کار خوب نصیبش می­شود، فقط برای جایزه و پاداش تلاش کند. سعی کنید به جای جایزه، زمانی را برای با او بودن اختصاص دهید.

 

6)      کودک را به نوشتن برنامه­ هایش تشویق کنید.

برای تشویق او به نوشتن یک تخته وایت برد ارزان خریداری کنید. از او بخواهید برای برنامه­ ریزی زمانی از آن استفاده کند. می­تواند برنامه ­های فردایش را روی آن بنویسد (وقتی هر یک از آنها را به پایان رساند، آن را از لیست خط بزند). همچنین می­تواند اهداف دراز مدت خود را بنویسد و آن را در جایی قرار دهد که پیوسته جلوی چشمانش باشد.

 

7)     توجه و تمرکز به خوبی های او

در بعضی خانواده ­ها، بچه­ ها به جای اینکه در هنگام انجام کار خوب، توجه دریافت کنند، در هنگام بدرفتاری بیشترین توجه را دریافت می­کنند. از آنجا که توجه شما برای کودک بسیار مهم است، سعی کنید این توجه را بیشتر به خوب بودنش بدهید، نه به بد بودنش! توجه کامل و همه جانبه، قوی­ترین نیروی محرک و انگیزاننده است که می­توانید به او هدیه کنید. زمانی را که صرف گوش سپردن و حرف زدن با او می­کنید باعث می­شود احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند و نیز او را تشویق می­کند که نهایت تلاش و کوشش خود را به­ کار ببرد.

در مقالات بعدی به سایر روش­های مناسب برای افزایش انگیزه در کودکان می­پردازیم.

 

منبع

کتاب ایجاد انگیزه و اشتیاق کریستین جی آمانسون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۱۲
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۰۸ ب.ظ

تصویر ذهنی خلاق

دو بیمار به پزشک مراجعه کردند. قرار شد پزشک، تشخیص خود را در دو نامۀ جداگانه برای آن­­ها بفرستد. پزشک برای یکی از آن­ها نوشت که حالش خوب است و بیماری خاصی ندارد. برای دیگری نوشت که وضعش اصلاً خوب نیست و برای افزایش طول عمر خود باید فوراً به کوهستان برود، اگر چه این امر کمک چندانی به او نخواهد کرد.

نامه ­ها به نشانی افراد فرستاده شد؛ مرد سالم جوان، این نامه را دریافت کرد که به زنده ماندنش امیدی نیست و وضعیت سلامتی­ اش خوب نیست. بی­درنگ از کارش دست کشید و به کوهستان رفت و پس از چندی مرد. مرد بیمار، نامۀ دیگر را دریافت کرد که حالش خوب است و بیماری خاصی ندارد. همین موضوع باعث شد بعد از چندی سلامتی خود را بازیابد و به زندگی ادامه دهد.

بر اساس این داستان و بدون شک مدیریت افکار و ذهن، یکی از مهمترین اصول تندرستی و سلامتی محسوب می­شود. همة ما در زندگی شلوغ و در هم و برهم امروزی دچار استرس و برهم ریختگی ذهن می­شویم. ذهن از قدرت بالایی برخوردار است، به ­طوری­که می­تواند روح شما را کنترل کرده و تحت تاثیر قرار دهد. تجربه ثابت کرده هر انسانی که توانایی مدیریت ذهن خود را داشته باشد؛ کمتر دچار استرس و آشفتگی خواهد شد و می­تواند خوشبختی و موفقیت را در سطح بالاتری تجربه کند.

همچنین تحقیقات نشان داده ­اند که اگر فردی به تفکر مثبت، باور و اعتقاد داشته باشد، خوشبخت­تر، راحت­تر و با آرامش خیال بیشتری زندگی می­کند و بالعکس فردی که دارای افکار منفی است، احتمالاً دارای سرنوشت بد و مخربی خواهد بود. بین تفکر و خلاقیت رابطه مستقیمی وجود دارد. اگر ما از تفکر مثبت برخوردار باشیم، این تفکر یقیناً باعث رشد روحیۀ خلاقیت در ما می­شود. در کشورهای توسعه نیافته به دلیل فقر، مردم کمتر خلاق هستند، زیرا فقر مانع رشد تصویر ذهنی درست و مثبت انسان­ها از خودشان می­شود، البته تجربه ثابت کرده که خلاقیت در هر جامعه­ ای که روح و احساس زندگی وجود دارد، دیده می­شود.

جالب است بدانید که افرادی که در مناطق خوش آب و هوا زندگی می­کنند، یعنی مکان­هایی با دریا، درختان سبز، گل و گیاه و ...، دارای روحیه نشاط و خلاقیت بیشتری هستند. البته این یک اصل ثابت و غیر قابل تغییر نیست. چه بسیارند انسان­هایی که در مناطق سردسیر یا حتی بیابانی زندگی می­کنند و دارای روحیه خلاق هستند. مهم این است که طبیعت به هر صورتی که باشد، الگویی برای تربیت ذهن خلاق انسان­هاست. بر همین مبنا توصیه می­شود که کلاس­های درس از اتاق­های دربسته، کوچک و تنگ که جایی برای نفس کشیدن ندارد، بیرون آمده و به فضای باز، پراکسیژن و طراوت بخش طبیعت منتقل شود. کلاس خلاقیت کلاسی است در دل طبیعت برای درک بهتر خود، خداوند و هستی. کلاسی که باید آمیخته به رنگ، گل، سبزه، برف، باران و رنگین کمان باشد.

انسان بدون تفکر و خلاقیت، نه تنها انسان بلکه موجود زنده محسوب نمی­شود. دانش­ آموزان به مدرسه می­ آیند تا موانع ذهنی و احساسی­شان برطرف شده و توانمندی­هایشان را بهتر بشناسند. اما آیا با روش­های سنتی می­توان کلاسی برای رشد نبوغ و اندیشه ایجاد کرد؟ آیا می­توان به آینده شغلی این بچه­ ها امیدوار بود؟ آیا ما، همه توانمندی­هایمان را می­شناسیم؟ آیا معلم­ها با صبر و تلاش، به تغییر زاویه دید بچه­ ها کمک می­کنند؟

منبع: کتاب جامعه شناسی نخبه پروری، دکتر مهرداد ناظری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۰۸
خلاقیتکده شریف
دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ

غاز و تخم طلا

مرد فقیری در روستایی تنها زندگی می­کرد. روزی این مرد متوجه یک تخم طلای درخشان، در لانۀ غاز مورد علاقه­ اش ­شد. ابتدا فکر می­کرد کاسه ­ای زیر نیمه کاسه است و آن را دور انداخت! اما بلافاصله پشیمان شد، تخم را برداشت و به دقت نگاه کرد. تخم، طلای خالص بود. کشاورز نمی­توانست باور کند که چنین اقبالی به او روی آورده است. فردای آن روز در کمال تعجب، غاز مجدداً تخم طلا گذاشت. این کار هر روز تکرار شد به نحوی که مرد فقیر، ثروتمند شد، اما به تناسب ثروت بی­شماری که بدون زحمت بدان دست یافته بود، طمع و کم طاقتی­اش نیز زیاد شد. او می­خواست به یک­باره همۀ تخم­های طلا را صاحب شود؛ بنابراین تصمیم گرفت غاز را بکشد و همه تخم­هایش را خارج کند. کشتن غاز همان و پشیمانی همان. چون وقتی شکم غاز را پاره کرد متوجه شد که پر از خالی است. هیچ تخم طلایی در شکم غاز نبود، ولی کاری هم از دستش ساخته نبود. کشاورز، غازی را که تخم طلا می­گذاشت کشته بود.

داستان بالا به یک نکته ظریف و حساس اشاره دارد و آن اینکه همۀ ما در خود و دنیای اطراف­مان، زمینه ­های فراوانی برای موفقیت داریم، اما اکثر ما به دلیل طمع و عدم استفاده درست از توانمندی­هایمان در دام شکست می­افتیم. آیا ما می­توانیم به بچه­ ها در خانه و مدرسه یاد بدهیم که تخم­ مرغ­های طلای خود را بیابند؟

در این مقاله تاکید بر این است که همه چیز در موفقیت و شکست به خود شما بستگی دارد. اگر بتوانید محیط مناسبی فراهم کنید و ابزار و امکانات موجود را برای دانش ­آموزان درست تعریف کنید، اگر بتوانید آن­ها را بشناسید و به آن­ها در شناخت خود کمک کنید تا دنیای اطرافشان را ببینند، در آن صورت می­توان گفت که موفقیت حاصل شده است.

ممکن است یکی از نگرانی­های ما این باشد که در هر جامعه و فرهنگ، مسائل و مشکلات و تعصبات فراوانی وجود دارد که زندگی ما را می­سازد و به نحوی محدودیت ایجاد می­کند. وقتی فردی در خانواده ­ای فقیر متولد می­شود، وقتی کودکی طعم تلخ گرسنگی را می­کشد، طبیعتاً نمی­توان از خلاقیت و باروی ذهنی سخن به میان آورد. وقتی شما به طور مرتب می­شنوید که شما فرد بدبختی هستید و آینده ­تان مبهم و نامشخص است، نمی­توان انتظار معجزه داشت. اما برای رسیدن به یک جامعه شکوفا باید تلاش مضاعفی کرد. اگر قرار است در کلاس­های درس تغییر ایجاد شود، باید تلاش­ها را چند برابر کرد، اما نه تلاشی که فقط سرعت کیلومتر شمار بدن ما را تندتر کند بلکه تلاش و کوششی که ذهن را بیدار و تلقی­های مخرب ما را منعطف و نرم کند.

البته تغییر بافت ذهنی یک جامعه، کار بسیار دشوار و سختی است اما اگر معلم­ها و پدر و مادرها بدانند که تا چه حد نظر، اعمال و رفتارهای آن­ها تاثیر دارد و اگر ماهیت نبوغ را بشناسند و بدانند که "این من هستم که می­توانم زندگی را بسازم" در آن صورت همه چیز تغییر خواهد کرد.

منبع: جامعه پروری نخبه پروری، دکتر مهرداد ناظری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۵
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ب.ظ

مبارزه با مشکلات

اگر ادیسون از سختی­ها می­ترسید یا در مواجهه با آن­ها تسلیم می­شد، آیا امروز نام او بر بلندای تاریخ رقم می­خورد؟! مشکلات همیشه در کمین ما هستند. به طور کلی هدف از زندگی، تجربه­ کردن سختی­ها، مصائب و مشکلات است، اما در زندگی و کلاس درس باید به کودکان یاد دهیم که چگونه در مقابل مشکلات کوتاه نیامده و راه­ حل­های مناسب بیابند. آن­ها باید بیاموزند که وجود مشکلات به معنای بدبختی و فلاکت نیست، زیرا مشکلات برای همه انسان­های روی زمین وجود دارند، منتها هر کس باید به نحوی قدرت مواجهه و روبرو­شدن با آن­ها را در خود ایجاد و تقویت کند.

یکی از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها این است که در آنجا یاد می­گیرند چگونه در محیط خود چالش ایجاد کنند و چگونه از دل چالش­ها سربلند بیرون بیایند. بنابراین پیشنهاد می­شود که آموزگاران و والدین در کلاس درس با بچه­ها صحبت کنند و در عین حال فضای گفتگو میان خود و آن­ها را نیز ایجاد کنند. در این گفت­ وگوها همه با مشکلات یکدیگر آشنا شده و به دنبال راه­ حل­های بهتر برای کمک و همیاری خواهند بود.

یکی دیگر از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها، تعریف و تشریح اهداف ارزشمند و متعالی است. هر قدر معلم­ها بیشتر در کلاس­ها از این ارزش­ها با کودکان صحبت کنند، آن­ها نیز بهتر و آسان­تر به موفقیت می­رسند، اما چگونه می­توان اهداف ارزشمند را تعریف کرد.

ابتدا باید به چند نکته توجه کرد: اول آنکه ما خود (معلم یا والدین) باید به ارزشمندی اهداف زندگی اعتقاد داشته باشیم. در حقیقت باید خوشبخت­ترین و موفق­ترین افراد جامعه باشیم. اگر ما به عنوان الگوی کودکان، احساس سرخوردگی یا کمبود کنیم یا حتی اعتقادی به اهداف ارزشمند نداشته باشیم، چگونه می­توانیم راهبر و مدیر موفقی در آموزش به کودکان باشیم؟ بنابراین باید در درجة اول خود ما، خودشکوفا، با اراده و معتقد به ارزش­های متعالی در زندگی باشیم. در مرحلة بعدی باید به شیوه ­های مختلف این احساسات ارزشمند را به بچه­ ها القا کنیم.

روش کار این است که ابتدا، شنونده خوبی برای حرف­های آن­ها باشیم، در ضمن نباید از شنیدن حرف­های ساده و بعضاً حتی بی­ پایه و اساس کودکان دچار دلزدگی شویم. نکته دیگر اینکه باید با هر کس با روش منحصر به خودش برخورد کنیم.

مثلاً اگر کودکی در درس ریاضی ضعیف است مرتبا نباید با تمرین­های سخت او را آزرده­ خاطر کنیم. نباید مرتباً نقاط ضعف او را به رخش بکشانیم. می­توانیم به جای ارائه تمرین­های سخت، از بازی و سرگرمی­های ریاضی به عنوان جایگزین استفاده کنیم. کودکان وقنی در فضاهای آموزشی احساس عذاب، سختی، کمبود و ضعف نکنند، می­توانند آمادة پذیرش هر چیز دشواری شوند.

با کودکان خود در مورد صداقت، ایمان، عشق، مسئولیت، دوس داشتن و... صحبت کنید. از کلام ناب بزرگان ایران و جهان استفاده کرده و آن­ها را به سوی زندگی بهتر دعوت کنید. با احساسات منفی و بد، مقابله کرده تا روح و ذهن او را برای پذیرش خوبی­ها آماده و مهیا کنید.

نه راهکار برای ایجاد تصویر ذهنی خلاق در کودکان

  • فضای شادی و شور و شوق در کلاس یا خانه ایجاد کنید، به طوری که بچه ­ها از حضور در مدرسه یا خانه احساس خوبی داشته باشند.
  • به نکات مثبت رفتاری، ادراکی و احساسی آن­ها توجه کنید.
  • زیبایی­های روحی، رفتاری و توانایی آن­ها را مرتباً یادآوری کنید.
  • به ایجاد ارتباطات مثبت و سازنده میان دانش ­آموزان یا بچه­ های خود کمک کنید.
  • خوبی­های تک ­تک آن­ها را به دیگران گوشزد کنید.
  • تلاش در مقابل سختی­ها را با آن­ها تمرین کنید.
  • شجاعت، دلیری وجسارت را در آن­ها تقویت کنید.
  • درس یا خواسته­ های خود را به شیوة مورد علاقه آن­ها بیان کنید.
  • خودشناسی و نگاه به خود را در سر فصل برنامه­ های خود قرار دهید.  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۲۶
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ

تقویت خودشناسی در کودکان

برای تقویت خودشناسی، از کودکان بخواهید به خودشان فکر کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بر روی کاغذ بنویسند و به سوال من کیستم؟ پاسخ دهند. کودکان باید روش گوش­ دادن به خود را بیاموزند. گوش دادن به خود باید در یک محیط آرام انجام شود. تا زمانی که من ندانم که کیستم چگونه می­توانم دیگران و خداوند را بشناسم؟ پس بخشی از تصویر ذهنی مناسب از دیگران، به تقویت تصویر مناسب از خود مربوط می­شود.

برای تمرین بیشتر از آن­ها بخواهید تا به سوال­های زیر پاسخ دهند:

1-       چه زمانی را برای خوابیدن می­ پسندی؟

2-       دوست داری با چه کسانی همسفر شوی؟

3-       چقدر با خودت حرف می­زنی؟

4-       چقدر از خودت عصبانی هستی؟

5-       چقدر در یک مهمانی به دیگران توجه داری؟

6-       آیا از شعر خودت خوشت می­ آید؟

7-       آیا وارد بحث­های سیاسی می­شوی؟

8-       آیا به ظاهرت اهمیت می­ دهی؟

9-       آیا دوست داشتی پانصد سال زندگی کنی؟

10-     آیا دوست داشتی اصلا به دنیا نمی­ آمدی؟

هنر برقراری ارتباط در مدرسه 

دانش­ آموزان، به مدرسه می­ آیند تا با هم بودن را تجربه کنند. مدرسه و زندگی در آن­ها باید به یک پدیده شگفت­ انگیز مبدل شود. بنابراین یکی از وظایف معلم­ها ایجاد ارتباطات مثبت و فراگیر میان کودکان است. بچه ­ها باید یاد بگیرند، همدیگر را دوست داشته باشند و به صحبت­های هم گوش فرا دهند. اگر قرار باشد بین دانش­ آموزان دیوارهای بلند ایجاد شود، پس تفاوت زندگی در خانواده با زندگی در مدرسه چیست؟ به هر صورت بدون ارتباطات سالم، تصویر ذهنی سالم ایجاد نمی­ شود. هر قدرکودکان بیشتر با هم بخندند، درس بخوانند و حرف بزنند، فضا سالم­تر می­شود.

عده­ ای از پدر و مادرها هراس دارند که کودکان، در ارتباطات­شان با افراد ناسالم آشنا شوند، طبیعی است که احتیاط در روابط بچه­ ها و مدیریت آن وظیفة اصلی والدین است، اما اگر همیشه از ارتباط بچه ­ها با همدیگر هراس داشته باشید آن­ها را از یک تجربه ناب انسانی محروم کرده ­اید. ما باید بیم و هراس و ترس را کنار گذاشته و بچه ­ها را با هم آشتی دهیم. آن­ها قرار است از همدیگر بهترین چیزها را بیاموزند. این فرایند را می­توان با بازی و تمرین­های گروهی ایجاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۵
خلاقیتکده شریف

خوشبختی موهبتی الهی است که همه می­توانند از آن برخوردار شوند. ممکن است در برهه­ ای از زندگی، یک فرد احساس نومیدی و پوچی کند. احساسی که فرد را از رسیدن به اهدافش دور می­سازد. متاسفانه بشر امروز اگرچه امکاناتش بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما خوشبخت­تر زندگی نمی­کند. خوشبخت زیستن در ابتدا باید در ذهن فرد به وقوع بپیوندد.

خوشبختی یعنی سالم بودن و احساس خوب داشتن از لحظات زندگی. یعنی هر انسانی بتواند به پرسش­های ذهنی ­اش در مورد هدف زندگی، فلسفه حیات و نفس خود در جهان هستی پاسخ مناسبی دهد. ناگفته نماند مقصود از خوشبختی به معنای نفی مشکلات و عدم وجود آن­ها نیست. در واقع انسانی که اهداف بلندمدت ندارد، دچار ضعف شخصیت و عدم پکپارچگی می­شود.

تنش بخشی از زندگی همه انسان­هاست، اما خوشبخت زیستن هم جزو ذات و ماهیت یک زندگی سالم به حساب می­ آید. در اینجاست که باز مفهوم تصویر ذهنی مثبت مطرح می­شود. هر چند که خوشبختی الزاماً، هدف یک زندگی سالم نیست، اما دستاورد مهمی در زندگی بوده که فرد در آن هنر خوب زیستن را آموخته است.

بنابراین باید غم و غصه و افسوس خوردن­، برای از دست دادن فرصت­ها را فراموش کنیم و در کلاس­های درس به کودکان این فرصت را بدهیم که زندگی خلاقانه را تجربه کنند. زندگی خلاق، یعنی پویا بودن و زنده نگه داشتن خوشبختی که باید در زیر پوستمان آن را تجربه کنیم. امروزه باید کودکان را به فضای باز ببریم و از آن­ها بخواهیم به صدای ضمیر روشن درونشان گوش فرا دهند. آن­ها باید پلیدی­ها و زشتی­ها را از خود برانند و به روشنایی برسند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در یک زندگی پر از احساس نشاط است که خلاقیت رشد و نمو پیدا می­کند. در واقع هر قدر کودکان ما احساس شادی، نشاط و هدفمندی کنند، بیشتر در جو خلاقیت قرار می­گیرند.

حال این سوال مطرح می­شود که چگونه می­توانیم دانش­ آموزان خوشبخت و نابغه تربیت کنیم؟ پاسخ ساده است. با افزایش اعتقاد و ایمان به خود و تصحیح الگوها و نگرش­های ذهنی آن­ها.

به این داستان توجه کنید" دو روز مانده بود به سی­ امین سالروز تولدم. آمادة ورود به دهه چهارم زندگی­ ام بودم و می­ترسیدم که تمام دوران خوشی زندگیم را پشت سر گذارده ­ام. طبق عادت همیشگی، اول صبح برای ورزش به پارک رفتم و مثل هر روز دوست کهنسالم را دیدم که برای ورزش به پارک آمده بود. او 79 سال داشت و با علاقه خاصی نرمش می­کرد، به او سلام کردم، او متوجه شد که من مثل هر روز نیستم و پرسید که آیا مشکلی برایم پیش آمده است؟ با خود فکر کردم که اگر به سن او برسم چگونه خواهم شد. برای همین از او پرسیدم بهترین دوران زندگی تو چه زمانی بوده؟ نگاهی به من کرد و گفت: "برای این سوال فیلسوفانه تو جوابی طولانی دارم. وقتی که بچه بودم، خانواده ­ام مراقبم بودند و همه نوع وسایل آرامش را برایم فراهم می­کردند و همه چیز عالی بود. آن زمان بهترین دوران زندگیم بود، وقتی به مدرسه می­رفتم و چیزهایی را یاد می­گرفتم، هر روز با آموختن چیزهای جدید احساس لذت می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود. وقتی که برای اولین بار شغلی پیدا کردم و مسئولیتی به من محول شد و در قبال کاری که انجام می­دادم، حقوق دریافت کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. وقتی که عاشق شدم و با همسر آینده ­ام آشنا شدم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که اولین فرزندم به دنیا آمد و خانواده ما کامل­تر شد و احساس پدربودن پیدا کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که بزرگ­ شدن فرزندانم را دیدم و ناظر به سامان رسیدن آن­ها بودم، لذت سرشاری در خود احساس می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود و حالا من 79 سال دارم بدنم سالم است، احساس خوبی دارم، هنوز هم عاشق همسرم هستم و فرزندانم موفق هستند. اکنون بهترین دوران زندگی من است" (ناظری،1386).

چه تجربة زیبایی و چه زندگی پر بار و پر برکتی! این یعنی خوشبختی و خوشبخت بودن یعنی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن. وقتی انسان در هر سنی و در هر شرایطی خود را موفق و خوشبخت بداند، یعنی از سلامت ذهن برخوردار است و انسانی که ذهن سالمی دارد، انسانی پویا بوده که می­تواند خلاق و نوآور نیز باشد. باید به کودکان یاد بدهیم که چگونه باید با مشکلات کنار بیایند و چگونه از دل مشکلات، زندگی خود را بسازند.

کودکان امروز، نیاز به تقویت ذهنی مثبت از خود دارند. بگذارید آن­ها خودشان باشند. آیا کودکان نباید اشتباه کنند؟ اگر در کلاس­های درس اشتباهات را گناه فرض کنیم و بچه­ هایی را که اشتباه کرده­ اند، گناهکار معرفی کنیم، پس باید در انتظار مرگ خلاقیت باشیم. اشتباه ­کردن، پایة رسیدن به موفقیت است. هیچ استادکاری بدون اشتباه کردن، با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ مهندسی بدون اشتباه­ کردن با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ نویسنده­ ای بدون نوشتن و پاره­ کردن نوشته­ هایش موفق نمی­شود.

بدانید هر روز بهترین روز زندگی شماست.

پس برای بهتر­شدن تلاش کنید. معلم­ها و والدین نباید ذهن کودکان را نسبت به یکسری از مشاغل خاص معطوف، جهت­ دهی و دسته­ بندی کنند. مهم نیست که کودکان ما چه شغلی برای آینده انتخاب می­کنند، مهم این است در هر شغلی بهترین و نابغه­ ترین آن کار شوند. کلاس خلاق پایه ی مدرسه خلاق و مدرسه خلاق، پایه شهر خلاق و شهر خلاق، پایه کشور خلاق و کشور خلاق پایه جهان خلاق است. برای خلاقیت و خلاق شدن نیاز به تغییر نگرش معلم­ها و والدین، نسبت به خود، اطرافیان و جهان داریم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۴
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

چگونه می توان قهرمان شد؟

خانم مری لورتن همیشه در فکر بردن طلای المپیک بود. مری، مدال طلا را با تمام وجود می­خواست و با تمام وجود می­دید. او با کمک دکتر دنیس وتیلی، سناریوی ذهنی خود را با تمام جزئیاتش نوشت. می­گویند که مری، تصویر ذهنی مدال طلای المپیک را ده هزار مرتبه در ذهن خود مجسم کرده بود. او خود را بارها و بارها برسکوی قهرمانی دیده و با خود گفته بود: "اینجا بودن حق من است." من خود را در حال فرودی هماهنگ و با شکوه از میله بارفیکس می­بینم. می­بینم که دست­هایم را به نشانه پیروزی به آسمان بلند می­کنم. مادرم را می­بینم که امتیاز عالی10 را به نامم ثبت کرده است. تماشاگران را می­بینم که از روی صندلی­هایشان برخاسته­ اند و یکپارچه مرا تشویق می­کنند. می­بینم که قراردادی سه میلیون دلاری امضا می­کنم. کانون توجه مری، فائق آمدن بر میله بارفیکس بود، اما او صحنه تخیل خود را در چشم­های خود می­بیند و در عمل هم می­بینیم که او به مدال طلا دست پیدا می­کند. در واقع رسیدن به این افتخار برای کسی که قبلا ده هزار مرتبه در ذهن خود به آن رسیده است، دشوار نیست. کافی است عملی ده هزار باره را یکبار دیگر تکرار کند.

قهرمان شدن چیز دور از دسترسی نیست. هر کسی لیاقت بهترین شدن را دارد. همه به دنیا آمده ­اند تا بهترین باشند. اگر بسیاری از مردم را می­بینیم که بهترین نیستند، به این علت است که اولاً آن­ها آموزش­های لازم را ندیده ­اند، دوم اینکه به خود اعتقاد و باور ندارند. آیا برای انجام هر کار و تمرین ذهنی به اندازه ده هزار بار وقت می­گذاریم؟ در کشورهای توسعه نیافته که ناامیدی و همه چیز را به سرنوشت خود نسبت دادن، غالب است، کمتر کسی خود را در قد و اندازه ­های یک قهرمان می­بیند.

آنچه امروز در مدارس خلاقیت انجام می­شود، تربیت ذهن افراد و بالابردن قدرت صبر برای پیروزی است. ما باید هزاران بار برای انجام کارها از کودکان دعوت کنیم. بچه­ های امروز از انجام کارها و نرسیدن به هدف در مدت کوتاهی، خسته و دلزده می­شوند. اگر بتوانیم در کلاس­های درس، فضایی ایجاد کنیم که به هر دانش ­آموز صدها بار فرصت انجام و یا جبران کاری را بدهیم، می­توانیم در راستای تقویت ذهن فعال کودکان قدم برداریم.

یکی از معضلات جوامع مدرن این است که کودکان حوصله و صبر انجام کارها را ندارند و تلاشی برای رسیدن به اهدافشان نمی­کنند. اگر بخواهیم خلاقیت به صورت عینی و در عمل، در زندگی مردم مورد توجه قرار گیرد باید قدرت تلاش و ایمان به کار را در آن­ها تقویت کنیم. دانش ­آموزان باید در مسابقه بزرگ زندگی حرف اول را بزنند و تحت هیچ شرایطی عقب نشینی نکنند. پشتکار و مقاومت به معنای محکم وثابت قدم بودن است. پشتکار، حفظ تعهد، وفاداری و تلاش مداوم است.

آیا می­توان تلاش، وفاداری و تعهد را به دانش­ آموزان یاد داد؟ پاسخ مثبت است. یکی از اهداف آموزش در هزارة سوم تربیت انسان­هایی است که تلاشگرند و در راه رسیدن به اهداف­شان کوشش زیادی می­کنند. تجربه جهان امروز نشان داده است در کشورهایی که خلاقیت را در مدارس در اولویت برنامه ­های خود قرار می­دهند، در عمل موفق­تر و توسعه یافته­ تر هستند. هیروشیما را در نظر بگیرید، شهری که در سال 1945 با خاک یکسان شد اما هم اکنون این شهر یکی از مدرن­ترین شهرهای دنیاست. کدام عامل، باعث توفیق در این کشور می­شود؟ به نظر می­رسد مدیریت و آموزش­های خلاق از عوامل اساسی رشد این کشور محسوب می­شوند. ژاپنی­ها ملتی هستند که شاید از هوش انتزاعی بالایی نسبت به بسیاری از کشورها برخوردار نباشند اما مردمانی خلاق و نوآور هستند. ژاپنی­ها ملتی هستند که سرآمد توسعه و پیشرفت از نوع آسیایی هستند. آنان قهرمانانی کم نظیرند. قهرمانانی که یاد گرفته­ اند به مشکلات نه بگویند و هر کار را تا رسیدن به هدف با سختی و تلاش دنبال کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۷
خلاقیتکده شریف