خلاقیتکده شریف

ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت
  • خلاقیتکده شریف

    ارائه خدمات تخصصی آموزش خلاقیت با بهره گیری از برترین کارشناسان حوزه خلاقیت

مشخصات بلاگ
خلاقیتکده شریف

وبلاگ خلاقیتکده شریف که متعلق به سایت خلاقیتکده شریف می باشد به طور روزانه به انتشار اخبار مربوط به خلاقیتکده و همچنین مقالات علمی در مورد تکنیک های پرورش خلاقیت و ... می پردازد.
ما را در اینستاگرام و آپارات نیز دنبال کنید.

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۰۸ ب.ظ

تصویر ذهنی خلاق

دو بیمار به پزشک مراجعه کردند. قرار شد پزشک، تشخیص خود را در دو نامۀ جداگانه برای آن­­ها بفرستد. پزشک برای یکی از آن­ها نوشت که حالش خوب است و بیماری خاصی ندارد. برای دیگری نوشت که وضعش اصلاً خوب نیست و برای افزایش طول عمر خود باید فوراً به کوهستان برود، اگر چه این امر کمک چندانی به او نخواهد کرد.

نامه ­ها به نشانی افراد فرستاده شد؛ مرد سالم جوان، این نامه را دریافت کرد که به زنده ماندنش امیدی نیست و وضعیت سلامتی­ اش خوب نیست. بی­درنگ از کارش دست کشید و به کوهستان رفت و پس از چندی مرد. مرد بیمار، نامۀ دیگر را دریافت کرد که حالش خوب است و بیماری خاصی ندارد. همین موضوع باعث شد بعد از چندی سلامتی خود را بازیابد و به زندگی ادامه دهد.

بر اساس این داستان و بدون شک مدیریت افکار و ذهن، یکی از مهمترین اصول تندرستی و سلامتی محسوب می­شود. همة ما در زندگی شلوغ و در هم و برهم امروزی دچار استرس و برهم ریختگی ذهن می­شویم. ذهن از قدرت بالایی برخوردار است، به ­طوری­که می­تواند روح شما را کنترل کرده و تحت تاثیر قرار دهد. تجربه ثابت کرده هر انسانی که توانایی مدیریت ذهن خود را داشته باشد؛ کمتر دچار استرس و آشفتگی خواهد شد و می­تواند خوشبختی و موفقیت را در سطح بالاتری تجربه کند.

همچنین تحقیقات نشان داده ­اند که اگر فردی به تفکر مثبت، باور و اعتقاد داشته باشد، خوشبخت­تر، راحت­تر و با آرامش خیال بیشتری زندگی می­کند و بالعکس فردی که دارای افکار منفی است، احتمالاً دارای سرنوشت بد و مخربی خواهد بود. بین تفکر و خلاقیت رابطه مستقیمی وجود دارد. اگر ما از تفکر مثبت برخوردار باشیم، این تفکر یقیناً باعث رشد روحیۀ خلاقیت در ما می­شود. در کشورهای توسعه نیافته به دلیل فقر، مردم کمتر خلاق هستند، زیرا فقر مانع رشد تصویر ذهنی درست و مثبت انسان­ها از خودشان می­شود، البته تجربه ثابت کرده که خلاقیت در هر جامعه­ ای که روح و احساس زندگی وجود دارد، دیده می­شود.

جالب است بدانید که افرادی که در مناطق خوش آب و هوا زندگی می­کنند، یعنی مکان­هایی با دریا، درختان سبز، گل و گیاه و ...، دارای روحیه نشاط و خلاقیت بیشتری هستند. البته این یک اصل ثابت و غیر قابل تغییر نیست. چه بسیارند انسان­هایی که در مناطق سردسیر یا حتی بیابانی زندگی می­کنند و دارای روحیه خلاق هستند. مهم این است که طبیعت به هر صورتی که باشد، الگویی برای تربیت ذهن خلاق انسان­هاست. بر همین مبنا توصیه می­شود که کلاس­های درس از اتاق­های دربسته، کوچک و تنگ که جایی برای نفس کشیدن ندارد، بیرون آمده و به فضای باز، پراکسیژن و طراوت بخش طبیعت منتقل شود. کلاس خلاقیت کلاسی است در دل طبیعت برای درک بهتر خود، خداوند و هستی. کلاسی که باید آمیخته به رنگ، گل، سبزه، برف، باران و رنگین کمان باشد.

انسان بدون تفکر و خلاقیت، نه تنها انسان بلکه موجود زنده محسوب نمی­شود. دانش­ آموزان به مدرسه می­ آیند تا موانع ذهنی و احساسی­شان برطرف شده و توانمندی­هایشان را بهتر بشناسند. اما آیا با روش­های سنتی می­توان کلاسی برای رشد نبوغ و اندیشه ایجاد کرد؟ آیا می­توان به آینده شغلی این بچه­ ها امیدوار بود؟ آیا ما، همه توانمندی­هایمان را می­شناسیم؟ آیا معلم­ها با صبر و تلاش، به تغییر زاویه دید بچه­ ها کمک می­کنند؟

منبع: کتاب جامعه شناسی نخبه پروری، دکتر مهرداد ناظری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۰۸
خلاقیتکده شریف
دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ

غاز و تخم طلا

مرد فقیری در روستایی تنها زندگی می­کرد. روزی این مرد متوجه یک تخم طلای درخشان، در لانۀ غاز مورد علاقه­ اش ­شد. ابتدا فکر می­کرد کاسه ­ای زیر نیمه کاسه است و آن را دور انداخت! اما بلافاصله پشیمان شد، تخم را برداشت و به دقت نگاه کرد. تخم، طلای خالص بود. کشاورز نمی­توانست باور کند که چنین اقبالی به او روی آورده است. فردای آن روز در کمال تعجب، غاز مجدداً تخم طلا گذاشت. این کار هر روز تکرار شد به نحوی که مرد فقیر، ثروتمند شد، اما به تناسب ثروت بی­شماری که بدون زحمت بدان دست یافته بود، طمع و کم طاقتی­اش نیز زیاد شد. او می­خواست به یک­باره همۀ تخم­های طلا را صاحب شود؛ بنابراین تصمیم گرفت غاز را بکشد و همه تخم­هایش را خارج کند. کشتن غاز همان و پشیمانی همان. چون وقتی شکم غاز را پاره کرد متوجه شد که پر از خالی است. هیچ تخم طلایی در شکم غاز نبود، ولی کاری هم از دستش ساخته نبود. کشاورز، غازی را که تخم طلا می­گذاشت کشته بود.

داستان بالا به یک نکته ظریف و حساس اشاره دارد و آن اینکه همۀ ما در خود و دنیای اطراف­مان، زمینه ­های فراوانی برای موفقیت داریم، اما اکثر ما به دلیل طمع و عدم استفاده درست از توانمندی­هایمان در دام شکست می­افتیم. آیا ما می­توانیم به بچه­ ها در خانه و مدرسه یاد بدهیم که تخم­ مرغ­های طلای خود را بیابند؟

در این مقاله تاکید بر این است که همه چیز در موفقیت و شکست به خود شما بستگی دارد. اگر بتوانید محیط مناسبی فراهم کنید و ابزار و امکانات موجود را برای دانش ­آموزان درست تعریف کنید، اگر بتوانید آن­ها را بشناسید و به آن­ها در شناخت خود کمک کنید تا دنیای اطرافشان را ببینند، در آن صورت می­توان گفت که موفقیت حاصل شده است.

ممکن است یکی از نگرانی­های ما این باشد که در هر جامعه و فرهنگ، مسائل و مشکلات و تعصبات فراوانی وجود دارد که زندگی ما را می­سازد و به نحوی محدودیت ایجاد می­کند. وقتی فردی در خانواده ­ای فقیر متولد می­شود، وقتی کودکی طعم تلخ گرسنگی را می­کشد، طبیعتاً نمی­توان از خلاقیت و باروی ذهنی سخن به میان آورد. وقتی شما به طور مرتب می­شنوید که شما فرد بدبختی هستید و آینده ­تان مبهم و نامشخص است، نمی­توان انتظار معجزه داشت. اما برای رسیدن به یک جامعه شکوفا باید تلاش مضاعفی کرد. اگر قرار است در کلاس­های درس تغییر ایجاد شود، باید تلاش­ها را چند برابر کرد، اما نه تلاشی که فقط سرعت کیلومتر شمار بدن ما را تندتر کند بلکه تلاش و کوششی که ذهن را بیدار و تلقی­های مخرب ما را منعطف و نرم کند.

البته تغییر بافت ذهنی یک جامعه، کار بسیار دشوار و سختی است اما اگر معلم­ها و پدر و مادرها بدانند که تا چه حد نظر، اعمال و رفتارهای آن­ها تاثیر دارد و اگر ماهیت نبوغ را بشناسند و بدانند که "این من هستم که می­توانم زندگی را بسازم" در آن صورت همه چیز تغییر خواهد کرد.

منبع: جامعه پروری نخبه پروری، دکتر مهرداد ناظری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۵
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ب.ظ

مبارزه با مشکلات

اگر ادیسون از سختی­ها می­ترسید یا در مواجهه با آن­ها تسلیم می­شد، آیا امروز نام او بر بلندای تاریخ رقم می­خورد؟! مشکلات همیشه در کمین ما هستند. به طور کلی هدف از زندگی، تجربه­ کردن سختی­ها، مصائب و مشکلات است، اما در زندگی و کلاس درس باید به کودکان یاد دهیم که چگونه در مقابل مشکلات کوتاه نیامده و راه­ حل­های مناسب بیابند. آن­ها باید بیاموزند که وجود مشکلات به معنای بدبختی و فلاکت نیست، زیرا مشکلات برای همه انسان­های روی زمین وجود دارند، منتها هر کس باید به نحوی قدرت مواجهه و روبرو­شدن با آن­ها را در خود ایجاد و تقویت کند.

یکی از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها این است که در آنجا یاد می­گیرند چگونه در محیط خود چالش ایجاد کنند و چگونه از دل چالش­ها سربلند بیرون بیایند. بنابراین پیشنهاد می­شود که آموزگاران و والدین در کلاس درس با بچه­ها صحبت کنند و در عین حال فضای گفتگو میان خود و آن­ها را نیز ایجاد کنند. در این گفت­ وگوها همه با مشکلات یکدیگر آشنا شده و به دنبال راه­ حل­های بهتر برای کمک و همیاری خواهند بود.

یکی دیگر از ویژگی­های کلاس­های نابغه­ ها، تعریف و تشریح اهداف ارزشمند و متعالی است. هر قدر معلم­ها بیشتر در کلاس­ها از این ارزش­ها با کودکان صحبت کنند، آن­ها نیز بهتر و آسان­تر به موفقیت می­رسند، اما چگونه می­توان اهداف ارزشمند را تعریف کرد.

ابتدا باید به چند نکته توجه کرد: اول آنکه ما خود (معلم یا والدین) باید به ارزشمندی اهداف زندگی اعتقاد داشته باشیم. در حقیقت باید خوشبخت­ترین و موفق­ترین افراد جامعه باشیم. اگر ما به عنوان الگوی کودکان، احساس سرخوردگی یا کمبود کنیم یا حتی اعتقادی به اهداف ارزشمند نداشته باشیم، چگونه می­توانیم راهبر و مدیر موفقی در آموزش به کودکان باشیم؟ بنابراین باید در درجة اول خود ما، خودشکوفا، با اراده و معتقد به ارزش­های متعالی در زندگی باشیم. در مرحلة بعدی باید به شیوه ­های مختلف این احساسات ارزشمند را به بچه­ ها القا کنیم.

روش کار این است که ابتدا، شنونده خوبی برای حرف­های آن­ها باشیم، در ضمن نباید از شنیدن حرف­های ساده و بعضاً حتی بی­ پایه و اساس کودکان دچار دلزدگی شویم. نکته دیگر اینکه باید با هر کس با روش منحصر به خودش برخورد کنیم.

مثلاً اگر کودکی در درس ریاضی ضعیف است مرتبا نباید با تمرین­های سخت او را آزرده­ خاطر کنیم. نباید مرتباً نقاط ضعف او را به رخش بکشانیم. می­توانیم به جای ارائه تمرین­های سخت، از بازی و سرگرمی­های ریاضی به عنوان جایگزین استفاده کنیم. کودکان وقنی در فضاهای آموزشی احساس عذاب، سختی، کمبود و ضعف نکنند، می­توانند آمادة پذیرش هر چیز دشواری شوند.

با کودکان خود در مورد صداقت، ایمان، عشق، مسئولیت، دوس داشتن و... صحبت کنید. از کلام ناب بزرگان ایران و جهان استفاده کرده و آن­ها را به سوی زندگی بهتر دعوت کنید. با احساسات منفی و بد، مقابله کرده تا روح و ذهن او را برای پذیرش خوبی­ها آماده و مهیا کنید.

نه راهکار برای ایجاد تصویر ذهنی خلاق در کودکان

  • فضای شادی و شور و شوق در کلاس یا خانه ایجاد کنید، به طوری که بچه ­ها از حضور در مدرسه یا خانه احساس خوبی داشته باشند.
  • به نکات مثبت رفتاری، ادراکی و احساسی آن­ها توجه کنید.
  • زیبایی­های روحی، رفتاری و توانایی آن­ها را مرتباً یادآوری کنید.
  • به ایجاد ارتباطات مثبت و سازنده میان دانش ­آموزان یا بچه­ های خود کمک کنید.
  • خوبی­های تک ­تک آن­ها را به دیگران گوشزد کنید.
  • تلاش در مقابل سختی­ها را با آن­ها تمرین کنید.
  • شجاعت، دلیری وجسارت را در آن­ها تقویت کنید.
  • درس یا خواسته­ های خود را به شیوة مورد علاقه آن­ها بیان کنید.
  • خودشناسی و نگاه به خود را در سر فصل برنامه­ های خود قرار دهید.  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۲۶
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ

تقویت خودشناسی در کودکان

برای تقویت خودشناسی، از کودکان بخواهید به خودشان فکر کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بر روی کاغذ بنویسند و به سوال من کیستم؟ پاسخ دهند. کودکان باید روش گوش­ دادن به خود را بیاموزند. گوش دادن به خود باید در یک محیط آرام انجام شود. تا زمانی که من ندانم که کیستم چگونه می­توانم دیگران و خداوند را بشناسم؟ پس بخشی از تصویر ذهنی مناسب از دیگران، به تقویت تصویر مناسب از خود مربوط می­شود.

برای تمرین بیشتر از آن­ها بخواهید تا به سوال­های زیر پاسخ دهند:

1-       چه زمانی را برای خوابیدن می­ پسندی؟

2-       دوست داری با چه کسانی همسفر شوی؟

3-       چقدر با خودت حرف می­زنی؟

4-       چقدر از خودت عصبانی هستی؟

5-       چقدر در یک مهمانی به دیگران توجه داری؟

6-       آیا از شعر خودت خوشت می­ آید؟

7-       آیا وارد بحث­های سیاسی می­شوی؟

8-       آیا به ظاهرت اهمیت می­ دهی؟

9-       آیا دوست داشتی پانصد سال زندگی کنی؟

10-     آیا دوست داشتی اصلا به دنیا نمی­ آمدی؟

هنر برقراری ارتباط در مدرسه 

دانش­ آموزان، به مدرسه می­ آیند تا با هم بودن را تجربه کنند. مدرسه و زندگی در آن­ها باید به یک پدیده شگفت­ انگیز مبدل شود. بنابراین یکی از وظایف معلم­ها ایجاد ارتباطات مثبت و فراگیر میان کودکان است. بچه ­ها باید یاد بگیرند، همدیگر را دوست داشته باشند و به صحبت­های هم گوش فرا دهند. اگر قرار باشد بین دانش­ آموزان دیوارهای بلند ایجاد شود، پس تفاوت زندگی در خانواده با زندگی در مدرسه چیست؟ به هر صورت بدون ارتباطات سالم، تصویر ذهنی سالم ایجاد نمی­ شود. هر قدرکودکان بیشتر با هم بخندند، درس بخوانند و حرف بزنند، فضا سالم­تر می­شود.

عده­ ای از پدر و مادرها هراس دارند که کودکان، در ارتباطات­شان با افراد ناسالم آشنا شوند، طبیعی است که احتیاط در روابط بچه­ ها و مدیریت آن وظیفة اصلی والدین است، اما اگر همیشه از ارتباط بچه ­ها با همدیگر هراس داشته باشید آن­ها را از یک تجربه ناب انسانی محروم کرده ­اید. ما باید بیم و هراس و ترس را کنار گذاشته و بچه ­ها را با هم آشتی دهیم. آن­ها قرار است از همدیگر بهترین چیزها را بیاموزند. این فرایند را می­توان با بازی و تمرین­های گروهی ایجاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۵
خلاقیتکده شریف

خوشبختی موهبتی الهی است که همه می­توانند از آن برخوردار شوند. ممکن است در برهه­ ای از زندگی، یک فرد احساس نومیدی و پوچی کند. احساسی که فرد را از رسیدن به اهدافش دور می­سازد. متاسفانه بشر امروز اگرچه امکاناتش بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما خوشبخت­تر زندگی نمی­کند. خوشبخت زیستن در ابتدا باید در ذهن فرد به وقوع بپیوندد.

خوشبختی یعنی سالم بودن و احساس خوب داشتن از لحظات زندگی. یعنی هر انسانی بتواند به پرسش­های ذهنی ­اش در مورد هدف زندگی، فلسفه حیات و نفس خود در جهان هستی پاسخ مناسبی دهد. ناگفته نماند مقصود از خوشبختی به معنای نفی مشکلات و عدم وجود آن­ها نیست. در واقع انسانی که اهداف بلندمدت ندارد، دچار ضعف شخصیت و عدم پکپارچگی می­شود.

تنش بخشی از زندگی همه انسان­هاست، اما خوشبخت زیستن هم جزو ذات و ماهیت یک زندگی سالم به حساب می­ آید. در اینجاست که باز مفهوم تصویر ذهنی مثبت مطرح می­شود. هر چند که خوشبختی الزاماً، هدف یک زندگی سالم نیست، اما دستاورد مهمی در زندگی بوده که فرد در آن هنر خوب زیستن را آموخته است.

بنابراین باید غم و غصه و افسوس خوردن­، برای از دست دادن فرصت­ها را فراموش کنیم و در کلاس­های درس به کودکان این فرصت را بدهیم که زندگی خلاقانه را تجربه کنند. زندگی خلاق، یعنی پویا بودن و زنده نگه داشتن خوشبختی که باید در زیر پوستمان آن را تجربه کنیم. امروزه باید کودکان را به فضای باز ببریم و از آن­ها بخواهیم به صدای ضمیر روشن درونشان گوش فرا دهند. آن­ها باید پلیدی­ها و زشتی­ها را از خود برانند و به روشنایی برسند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در یک زندگی پر از احساس نشاط است که خلاقیت رشد و نمو پیدا می­کند. در واقع هر قدر کودکان ما احساس شادی، نشاط و هدفمندی کنند، بیشتر در جو خلاقیت قرار می­گیرند.

حال این سوال مطرح می­شود که چگونه می­توانیم دانش­ آموزان خوشبخت و نابغه تربیت کنیم؟ پاسخ ساده است. با افزایش اعتقاد و ایمان به خود و تصحیح الگوها و نگرش­های ذهنی آن­ها.

به این داستان توجه کنید" دو روز مانده بود به سی­ امین سالروز تولدم. آمادة ورود به دهه چهارم زندگی­ ام بودم و می­ترسیدم که تمام دوران خوشی زندگیم را پشت سر گذارده ­ام. طبق عادت همیشگی، اول صبح برای ورزش به پارک رفتم و مثل هر روز دوست کهنسالم را دیدم که برای ورزش به پارک آمده بود. او 79 سال داشت و با علاقه خاصی نرمش می­کرد، به او سلام کردم، او متوجه شد که من مثل هر روز نیستم و پرسید که آیا مشکلی برایم پیش آمده است؟ با خود فکر کردم که اگر به سن او برسم چگونه خواهم شد. برای همین از او پرسیدم بهترین دوران زندگی تو چه زمانی بوده؟ نگاهی به من کرد و گفت: "برای این سوال فیلسوفانه تو جوابی طولانی دارم. وقتی که بچه بودم، خانواده ­ام مراقبم بودند و همه نوع وسایل آرامش را برایم فراهم می­کردند و همه چیز عالی بود. آن زمان بهترین دوران زندگیم بود، وقتی به مدرسه می­رفتم و چیزهایی را یاد می­گرفتم، هر روز با آموختن چیزهای جدید احساس لذت می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود. وقتی که برای اولین بار شغلی پیدا کردم و مسئولیتی به من محول شد و در قبال کاری که انجام می­دادم، حقوق دریافت کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. وقتی که عاشق شدم و با همسر آینده ­ام آشنا شدم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که اولین فرزندم به دنیا آمد و خانواده ما کامل­تر شد و احساس پدربودن پیدا کردم، آن زمان بهترین دوران زندگی من بود. زمانی که بزرگ­ شدن فرزندانم را دیدم و ناظر به سامان رسیدن آن­ها بودم، لذت سرشاری در خود احساس می­کردم، آن زمان بهترین دوران زندگیم بود و حالا من 79 سال دارم بدنم سالم است، احساس خوبی دارم، هنوز هم عاشق همسرم هستم و فرزندانم موفق هستند. اکنون بهترین دوران زندگی من است" (ناظری،1386).

چه تجربة زیبایی و چه زندگی پر بار و پر برکتی! این یعنی خوشبختی و خوشبخت بودن یعنی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن. وقتی انسان در هر سنی و در هر شرایطی خود را موفق و خوشبخت بداند، یعنی از سلامت ذهن برخوردار است و انسانی که ذهن سالمی دارد، انسانی پویا بوده که می­تواند خلاق و نوآور نیز باشد. باید به کودکان یاد بدهیم که چگونه باید با مشکلات کنار بیایند و چگونه از دل مشکلات، زندگی خود را بسازند.

کودکان امروز، نیاز به تقویت ذهنی مثبت از خود دارند. بگذارید آن­ها خودشان باشند. آیا کودکان نباید اشتباه کنند؟ اگر در کلاس­های درس اشتباهات را گناه فرض کنیم و بچه­ هایی را که اشتباه کرده­ اند، گناهکار معرفی کنیم، پس باید در انتظار مرگ خلاقیت باشیم. اشتباه ­کردن، پایة رسیدن به موفقیت است. هیچ استادکاری بدون اشتباه کردن، با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ مهندسی بدون اشتباه­ کردن با تجربه و ماهر نمی­شود، هیچ نویسنده­ ای بدون نوشتن و پاره­ کردن نوشته­ هایش موفق نمی­شود.

بدانید هر روز بهترین روز زندگی شماست.

پس برای بهتر­شدن تلاش کنید. معلم­ها و والدین نباید ذهن کودکان را نسبت به یکسری از مشاغل خاص معطوف، جهت­ دهی و دسته­ بندی کنند. مهم نیست که کودکان ما چه شغلی برای آینده انتخاب می­کنند، مهم این است در هر شغلی بهترین و نابغه­ ترین آن کار شوند. کلاس خلاق پایه ی مدرسه خلاق و مدرسه خلاق، پایه شهر خلاق و شهر خلاق، پایه کشور خلاق و کشور خلاق پایه جهان خلاق است. برای خلاقیت و خلاق شدن نیاز به تغییر نگرش معلم­ها و والدین، نسبت به خود، اطرافیان و جهان داریم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۴
خلاقیتکده شریف
شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

چگونه می توان قهرمان شد؟

خانم مری لورتن همیشه در فکر بردن طلای المپیک بود. مری، مدال طلا را با تمام وجود می­خواست و با تمام وجود می­دید. او با کمک دکتر دنیس وتیلی، سناریوی ذهنی خود را با تمام جزئیاتش نوشت. می­گویند که مری، تصویر ذهنی مدال طلای المپیک را ده هزار مرتبه در ذهن خود مجسم کرده بود. او خود را بارها و بارها برسکوی قهرمانی دیده و با خود گفته بود: "اینجا بودن حق من است." من خود را در حال فرودی هماهنگ و با شکوه از میله بارفیکس می­بینم. می­بینم که دست­هایم را به نشانه پیروزی به آسمان بلند می­کنم. مادرم را می­بینم که امتیاز عالی10 را به نامم ثبت کرده است. تماشاگران را می­بینم که از روی صندلی­هایشان برخاسته­ اند و یکپارچه مرا تشویق می­کنند. می­بینم که قراردادی سه میلیون دلاری امضا می­کنم. کانون توجه مری، فائق آمدن بر میله بارفیکس بود، اما او صحنه تخیل خود را در چشم­های خود می­بیند و در عمل هم می­بینیم که او به مدال طلا دست پیدا می­کند. در واقع رسیدن به این افتخار برای کسی که قبلا ده هزار مرتبه در ذهن خود به آن رسیده است، دشوار نیست. کافی است عملی ده هزار باره را یکبار دیگر تکرار کند.

قهرمان شدن چیز دور از دسترسی نیست. هر کسی لیاقت بهترین شدن را دارد. همه به دنیا آمده ­اند تا بهترین باشند. اگر بسیاری از مردم را می­بینیم که بهترین نیستند، به این علت است که اولاً آن­ها آموزش­های لازم را ندیده ­اند، دوم اینکه به خود اعتقاد و باور ندارند. آیا برای انجام هر کار و تمرین ذهنی به اندازه ده هزار بار وقت می­گذاریم؟ در کشورهای توسعه نیافته که ناامیدی و همه چیز را به سرنوشت خود نسبت دادن، غالب است، کمتر کسی خود را در قد و اندازه ­های یک قهرمان می­بیند.

آنچه امروز در مدارس خلاقیت انجام می­شود، تربیت ذهن افراد و بالابردن قدرت صبر برای پیروزی است. ما باید هزاران بار برای انجام کارها از کودکان دعوت کنیم. بچه­ های امروز از انجام کارها و نرسیدن به هدف در مدت کوتاهی، خسته و دلزده می­شوند. اگر بتوانیم در کلاس­های درس، فضایی ایجاد کنیم که به هر دانش ­آموز صدها بار فرصت انجام و یا جبران کاری را بدهیم، می­توانیم در راستای تقویت ذهن فعال کودکان قدم برداریم.

یکی از معضلات جوامع مدرن این است که کودکان حوصله و صبر انجام کارها را ندارند و تلاشی برای رسیدن به اهدافشان نمی­کنند. اگر بخواهیم خلاقیت به صورت عینی و در عمل، در زندگی مردم مورد توجه قرار گیرد باید قدرت تلاش و ایمان به کار را در آن­ها تقویت کنیم. دانش ­آموزان باید در مسابقه بزرگ زندگی حرف اول را بزنند و تحت هیچ شرایطی عقب نشینی نکنند. پشتکار و مقاومت به معنای محکم وثابت قدم بودن است. پشتکار، حفظ تعهد، وفاداری و تلاش مداوم است.

آیا می­توان تلاش، وفاداری و تعهد را به دانش­ آموزان یاد داد؟ پاسخ مثبت است. یکی از اهداف آموزش در هزارة سوم تربیت انسان­هایی است که تلاشگرند و در راه رسیدن به اهداف­شان کوشش زیادی می­کنند. تجربه جهان امروز نشان داده است در کشورهایی که خلاقیت را در مدارس در اولویت برنامه ­های خود قرار می­دهند، در عمل موفق­تر و توسعه یافته­ تر هستند. هیروشیما را در نظر بگیرید، شهری که در سال 1945 با خاک یکسان شد اما هم اکنون این شهر یکی از مدرن­ترین شهرهای دنیاست. کدام عامل، باعث توفیق در این کشور می­شود؟ به نظر می­رسد مدیریت و آموزش­های خلاق از عوامل اساسی رشد این کشور محسوب می­شوند. ژاپنی­ها ملتی هستند که شاید از هوش انتزاعی بالایی نسبت به بسیاری از کشورها برخوردار نباشند اما مردمانی خلاق و نوآور هستند. ژاپنی­ها ملتی هستند که سرآمد توسعه و پیشرفت از نوع آسیایی هستند. آنان قهرمانانی کم نظیرند. قهرمانانی که یاد گرفته­ اند به مشکلات نه بگویند و هر کار را تا رسیدن به هدف با سختی و تلاش دنبال کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۷
خلاقیتکده شریف
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ

زندگی به هیجان نیاز دارد

انسان، مجموعه‌ای گسترده و وسیع از هزاران خصیصه و حالت است. ما انسان­ها در هر لحظه از زندگی‌مان با موقعیت‌ها و شرایط گوناگون و متغیری مواجه می‌شویم و احساسات و انگیزه‌ها و در کل مجموعه عکس‌العمل‌های ما، در مواجه با این موقعیت‌هاست که زندگی ما را شکل می‌دهد.

یکی از این حالت­ها که در هر یک از ما به نوعی وجود دارد، هیجان است. هیچ تا به حال به وجود این حالت در خودتان فکر کرده‌اید؟ اینکه هیجان واقعاً چیست؟ آیا هیجان همیشه و در همة حالت­ها، یک احساس خوب و مفید است یا اینکه ضررهایی هم دارد؟

واکنش کلی و کوتاه به یک واقعیت غیرمنتظره همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند هیجان نامیده می‌شود. این حس دارای ابعادی چون ذهنی، جسمی، زیستی و … است. در علم روان­شناسی، هیجان­ها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند، زیرا رابطة آن­ها با نیازها و انگیزش­ها بسیار نزدیک است و می­توانند ریشة بسیاری از اختلال­های روانی یا روان­تنی را تشکیل دهند. هیجان­ها حتی می­توانند سلامت انسان را تضمین کنند. به عنوان مثال، ترس موجب می­شود که انسان خود را از خطر محفوظ بدارد و خشم موجب می­شود که به دشمن حمله کند.

هیجان، زندگی را روح می‌بخشد، ما را با سایر افراد مرتبط می‌سازد و به زندگی اجتماعی ما نور می‌تاباند، پایه کارهای هنری است، به ما نیروی زیادتری می‌بخشد و موجب می‌شود در مواردی از حد اعلای قدرت بدنی استفاده کنیم، ما را وادار می‌سازند که خود را برای مقبول افتادن آراسته سازیم و خاصیت داروی مقوی دارد.

هیجان بیش از حد و کنترل نشده، ممکن است شخص را به عمل ناشایست بکشاند، قوای عقلی را تحت‌الشعاع قرار دهد، شخص را به راه­های نامطلوب و گمراه­ کننده سوق دهد، موجبات اتلاف وقت را فراهم سازد یا حتی خطرات جانی به دنبال داشته باشد.

بچه ­ها به­طور ذاتی عاشق هیجان هستند، اما امروزه با وجود آپارتمان­های کوچک، روحیه غیرمنعطف پدر و مادر و معلم­ها چگونه می­توان هیجان را در آن­ها مدیریت کرد؟ کلاس­های درس می­توانند بهترین مکان برای حرف ­زدن، راه ­رفتن، نقاشی­کشیدن، میوه­ و سبزی خوردن یا کاشتن، ورزش­ کردن و موسیقی گوش­ کردن باشند. اگر کلاس­ها نتوانند هر روز به شور و شوق هیجانات بچه­ ها پاسخ دهند، مطمئن باشید که بعد از مدتی آن­ها به موجوداتی فاقد خلاقیت و روبات­های زنده مبدل می­شوند که بسیاری از انگیزه­ های رسیدن به یک زندگی خوب را از دست داده­ اند.

در واقع در یک کلاس پویا، کلاسی است که در آن کودکان آزاد باشند و هر کاری با پویایی و انرژی و نشاط انجام شود. بسیاری از پدر و مادرها از بچه­ ها شکوه و گلایه می­کنند که نامنظم هستند و وسایلشان را پخش و پلا می­کنند. به نظر شما چرا بچه ها از جمع ­کردن وسایل­شان طفره می­روند؟ چرا وسایل مدرسه ­شان را گم می­کنند؟ به خاطر اینکه آن­ها به زندگی منفعل یعنی آنچه ما به آن­ها یاد داده­ ایم، عادت کرده اند. بچه ­ها وقتی پدر و مادر و معلم­های خود را منفعل می­بینند، دیگر احساس شوقی برای انجام کارهایشان ندارند.

مهم نیست بچه­ ها تلویزیون تماشا می­کنند یا به موسیقی روز گوش می­دهند. مهم این است که از گوش ­کردن یا دیدن برنامه ­ها احساس خوبی داشته باشند و به تعبیر بهتر لذت ببرند. متاسفانه این روزها بسیاری از خانواده ­ها در گیر مسائل اقتصادی خانوار هستند، یعنی مجبورند از صبح تا شب برای کسب درآمد و رفع نیازها تلاش بیشتری کنند. این تلاش­های مضاعف باعث ربات ­شدن آدم­ها شده است. ربات­ شدن یعنی کارکردن برای پول درآوردن و فراموش کردن استفاده و بهره­ بردن از زندگی. این الگویی که به کودکان خود نیز منتقل می کنند.

بسیاری از بزرگسالان وقتی بچه ­ها بزرگتر می­شوند، از اینکه آن­ها نمی­توانند به آرزوهایشان برسند و یا در زندگی موفق نیستند، ناراحت می­شوند، اما نمی­دانند که خودشان و نظام آموزشی، مهمترین تقویت­ کنندگان این نارسایی­ها هستند. از یاد نبریم که بچه­ ها می­توانند آنچه که می­خواهند، بشوند و به رویاهایشان برسند. اصلاً هر انسانی می­تواند به رویاهایش دست یابد؛ اگر در ذهن خود تصویر روشنی از خود قدرتمند و قوی داشته باشد. بنابراین تقویت حس هیجان و ایجاد محیطی برای بروز آن از مهمترین کارهایی است که والدین و معلم­ها باید انجام دهند. انسان­ها بدون داشتن حالات هیجانی نمی‌توانند از زندگی لذت ببرند و در کارهای خود به موفقیت دست یابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۸
خلاقیتکده شریف
سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ

تکنیکهای پرورش خلاقیت- تکنیک ناپلئون

این تکنیک یکی از جذاب ترین تکنیک هایی است که می توانید برای تقویت خلاقیت فرزندانتان بکار گیرید. در این روش از فرزند خود بخواهید زندگی یکی از مشاهیر و شخصیت های ماندگار تاریخ را بخوانند، سپس سعی کنید با طرح مسائل مختلف از بچه ها بخواهید خود را به جای اشخاص معروف در نظر بگیرد و از زاویه دید آن ها سعی در حل مسائل کنند. حتی می توان این هم ذات پنداری را در مورد شخصیت های سیاسی و مدیران مشهوری انجام داد که در حال حاضر بر مسند کار هستند. مثلا می توان به بچه ها گفت خود را به جای شهردار تهران بگذارند و مسئله جمع آوری برف از سطح شهر و خیابان ها را در فصل زمستان بررسی کنند.
به پاسخ های بچه ها در این مورد توجه کنید:
· من اگر جای شهردار بودم، در روزهای برفی که مدارس تعطیل است از بچه ها می خواستم در جمع آوری برف کوچه کمک کنند.

· من اگر جای شهردار بودم از بچه های مشتاق برای جمع آوری استفاده می کردم.

· به بچه هایی که در جمع آوری برف کمک می کردند، جایزه های ویژه ای می دادم.

· اگر جای شهردار بودم از طریق رادیو و تلویزیون به مردم می گفتم در تمام کوچه ها و خیابان ها نمک پاشی کنند.

· اگر جای شهردار بودم به مردم می گفتم به جای پاشیدن این همه نمک بر روی خیارها که باعث مریضی شما مردم عزیز می شود ، می خواهم که نمکدان هایتان را به خیابان بیاورید و آنها را در کوچه و پس کوچه های شهر خالی کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۲
خلاقیتکده شریف